کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
diffusibility پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
diffusivity
پخشایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معیاری برای آهنگ پخش گرما در ماده که بهصورت نسبت رسانندگی گرمایی به حاصلضرب گرمای ویژه و چگالی در فشار ثابت تعریف میشود
-
diffuser
پخشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] [حملونقل هوایی] مجرا یا محفظهای با نیمرخ انبساطی که از سرعت فروصوتی سیال میکاهد و بر فشار آن میافزاید [فیزیک] وسیلهای در مکانیک شارهها که با تغییر سطح مقطع مجرای عبور، سرعت شارش را کاهش میدهد
-
diffused crowd/ diffuse crowd
جماعت پراکنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] شمار زیادی از افراد که معمولاً بهطور تصادفی و بدون هدفی مشخص نزدیک به یکدیگر گرد هم آمدهاند و بسیار القاپذیرند
-
simple diffusion, diffusion 3
پخش ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] نوعی ترابُرد غیرفعال که در آن یونها یا مولکولها از مجراهای یونی یا لایۀ چربیِ غشا در جهت شیب الکتروشیمیایی عبور میکنند
-
diffused aeration, diffused-air aeration
هوادهی پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی هوادهی که در آن اکسیژن را با دستگاه پخشکنندهای که در داخل حوض هوادهی تعبیه شده است، وارد فاضلاب میکنند
-
diffusion theory
نظریۀ پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نظریهای که بنا بر آن بخشی از تغییرات چگالی حاملهای بار در نیمرساناها براثر پخش ایجاد میشود
-
diffusion hygrometer
نمسنج پخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نمسنجی که بر پایۀ پخش بخار آب از یک غشای متخلخل کار میکند
-
diffusion model
مدل پخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مجموعهای از معادلههای ریاضی که با آنها پخش مواد رهاشده در جوّ یا اقیانوس را شبیهسازی میکنند
-
air diffuser
هواپخشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی که با افشانک، هوا را به داخل مایع انتقال میدهد
-
diffused air
هوای پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] حبابهای کوچک هوا که برای انتقال اکسیژن به مایع در زیر سطح آن تشکیل میشود
-
diffused power
قدرت پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] قدرتی که برخلاف قدرت آمرانه (authoritative power) بهصورت گستردهای در میان گروهی از افراد و نهادها در یک پهنۀ مفروض توزیع شده باشد
-
diffusion 1
اشاعه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] گسترش و نفوذ مؤلفههایی از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر در نتیجۀ ارتباط میان گروههای فرهنگی مختلف
-
diffuse front
جبهۀ پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای که تغییرات دما و سمت و سرعت باد در دو سوی آن ضعیف است
-
diffusion respiration
تنفس پخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مبادلۀ گازهای تنفسی از غشای یاخته یا پوششهای تنفسی
-
diffuser tunnel
تونل پخشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تونل بادی که در آن بخشی برای تبدیل سرعت به فشار وجود دارد