کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
diagonally پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
main diagonal, principal diagonal
قطر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای ماتریسی مربعی، قطری که از گوشۀ چپ بالایی تا گوشۀ راست پایینی ماتریس امتداد دارد
-
secondary diagonal
قطر فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] درایههایی از یک ماتریس مربعی واقع بر خط راستی که از گوشۀ سمت چپ پایینی تا گوشۀ سمت راست بالایی ماتریس امتداد دارد
-
diagonal cracking
تَرَکخوردگی اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ترکهایی مایل یا کج در نیمۀ بالایی دیوارۀ تایر
-
diagonal joint
درزۀ قطری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که امتداد آن نسبت به امتداد چینهای رسوبی یا رَخ سنگ مایل است متـ . درزۀ مایل oblique joint
-
diagonal wear
رفتگی اریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی رفتگی موضعی که بهصورت اریب در طول رویه ایجاد و اغلب در محیط تایر تکرار میشود
-
oblique-slip fault, diagonal-slip fault
گسل اریبلغز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گسلی که در آن لغزش هم در جهت امتداد و هم در جهت شیب رخ داده باشد
-
cross lamination, oblique lamination, diagonal lamination
برگلایگی چلیپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی چینهبندی چلیپایی که ویژگی آن داشتن لایههای چلیپایی با ضخامت کمتر از یک سانتیمتر است