کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
determinately پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
determiner
تخصیصگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] واحدی دستوری که مصداقهای بالقوۀ گروه اسمی را محدود میکند
-
environmental determinism
جبرگرایی محیطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مکتبی ناظر بر اینکه یک یا چند عنصر محیط طبیعی تعیینکنندۀ نوع و سطح تمدنی است که جامعه میتواند به آن دست یابد
-
sex determination
تعیین جنسیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند مشخص شدن جنس جنین
-
interpersonal determinant
تعیینکنندۀ بینِفردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از عوامل تسریعکنندۀ بازگشت که مستلزم حضور فرد دیگر است و شامل تعارض بینِفردی مستقیم و غیرمستقیم و حالات مثبتی است که در موقعیتهای جمعی تجربه میشود
-
antigenic determinant
تعیینکنندۀ پادگنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← روجایه
-
intrapersonal determinant
تعیینکنندۀ درونفردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از عوامل تسریعکنندۀ بازگشت که نیاز به حضور فرد دیگری ندارد و شامل حالات هیجانی مثبت و منفی و حالت جسمی منفی و وسوسههاست
-
determinants of health
تعیینکنندههای سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] عواملی که مستقیم یا غیرمستقیم بر وضعیت سلامت فرد یا جمعیت تأثیر میگذارند و شامل محیط اجتماعی و محیط مادی و عوامل مرتبط با فرد یا جمعیت و نیز دسترسی به خدمات سلامت هستند
-
yield determination
تعیین محصول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محاسبۀ حجم دارچوب بهرهبرداریشده از سطح مشخصی از جنگل، بهصورت سالانه یا در یک دورۀ زمانی مشخص
-
determinant 1
دترمینان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] آرایهای مربعشکل از کمیتها که نشاندهندۀ ترکیب معینی از حاصلضرب این کمیتها باشد
-
determinate growth
رشد محدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رشدی که براثر وجود جوانۀ انتهایی محدود میشود
-
determinant 2
عامل تعیینکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] هر عامل یا واقعهای که بتواند در وضعیت سلامت یا دیگر ویژگیهای مشخص فرد یا جمعیت تغییراتی ایجاد کند متـ . تعیینکننده
-
minor determinant of a matrix
کهاددترمینان ماتریس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دترمینان یک ماتریس مربعی که از حذف بعضی سطرها و ستونهای ماتریس مفروض به دست آمده باشد
-
social determinants of health
تعیینکنندههای اجتماعی سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] شرایطی که در آن افراد زاده میشوند و رشد میکنند و زندگی و کار میکنند و پیر میشوند و نیز سامانههایی که برای مقابله با بیماریها بنیان میگذارند
-
rate-determining step, rate-limiting step
مرحلۀ تعیینکنندۀ سرعت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کُندترین مرحله در سازوکار یک واکنش که سرعت کلی واکنش را تعیین میکند