کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
derivability پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
derivation
اشتقاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] یکی از دو فرایند اصلی در واژهسازی که ازطریق آن با افزودن وند به پایه، واژهای تازه ساخته میشود
-
derivational
اشتقاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] مربوط به فرایند اشتقاق
-
derived savanna/ derived savannah
گرمدشت مصنوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عرصهای که قبلاً جنگل بوده و به دلیل قطع و سوزاندن درختان به گرمدشت تبدیل شده است و با سوزاندن مداوم یا سالانۀ پوشش علفی آن حفظ میشود متـ . ساوانای مصنوعی
-
derived, derivative 3
مشتق 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی آنچه از فرایند اشتقاق حاصل شده است
-
derivative 1
مشتق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه از فرایند اشتقاق به دست میآید
-
continous derivative
مشتق پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتقی که خود یک تابع پیوسته است
-
approximate derivative
مشتق تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود
-
partial derivative
مشتق جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابعی چندمتغیره نسبت به یکی از متغیرهای آن با ثابت انگاشتن سایر متغیرها
-
left derivative
مشتق چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابع یکمتغیرۀ حقیقی در نقطۀ مفروض وقتی متغیر مستقل از چپ به آن نقطه میل کند
-
right derivative
مشتق راست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابع یکمتغیرۀ حقیقی در نقطۀ مفروض وقتی متغیر مستقل از راست به آن نقطه میل کند
-
directional derivative
مشتق سویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابع چندمتغیرۀ حقیقی در نقطۀ مفروض وقتی متغیر مستقل در جهت بُرداری خاصی به آن نقطه میل کند
-
ordinary derivative
مشتق معمولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابع یکمتغیره
-
derivational affix
وند اشتقاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وندی که در فرایند اشتقاق شرکت میکند
-
derived unit
یکای فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکای اندازهگیری کمیت فرعی که از ترکیب یکاهای اصلی حاصل میشود
-
derived quantity
کمیت فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی و متفاوت با کمیتهای اصلی که یکای آن برحسب یکای کمیتهای اصلی تعیین میشود