کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
depends پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
dependable
اتکاپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی سامانهای که دارای اتکاپذیری است
-
dependability
اتکاپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] قابلیت اطمینان به یک سامانۀ رایانهای و خدماتی که ارائه میدهد
-
dependent variable
متغیر وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] متغیری که مقدار آن به تأثیر متغیرهای دیگر بستگی داشته باشد
-
dependency ratio
نسبت وابستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نسبت افراد وابستۀ اقتصادی، یعنی کودکان زیر 15 سال و بزرگسالان بالای 65 سال، به افراد مولد، یعنی افراد بین 15 تا 65 سال
-
dependence potential
وابستگیآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] قابلیت یک ماده در ایجاد وابستگیهای دارویی یا جسمانی یا روانی در فرد متـ . اعتیادآوری addictive potential
-
inhalant dependence
وابستگی به مادۀ استنشاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] حالتی که بهصورت مجموعهای از علائم رفتاری و شناختی و کاراندامشناختی بروز میکند و ناشی از مصرف مداوم مواد استنشاقی است
-
substance dependence
وابستگی به مواد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] ← وابستگی شیمیایی
-
chemical dependency
وابستگی شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] نیاز روانی و گاهی جسمی به مصرف الکل یا مواد یا دارو بهرغم پیامدهای منفی آن متـ . وابستگی به مواد substance dependence
-
dependent survey
برداشت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشتی که در آن مختصات برخی نقاط، بدون هیچ تغییر، عیناً از برداشتهای موجود استخراج میشود
-
dependent clause
بند وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← بند پیرو
-
context dependent
بافت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] صورتها یا قاعدههایی که وقوع آنها به یک بافت معین بستگی دارد
-
fire dependent
حریقوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر جامعۀ گیاهی که برای رشد بهینه و بقا به یک یا چند حریق با فراوانی و زمان و شدت و اندازۀ متفاوت نیاز دارد
-
dependent state
دولت وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که در موارد مهم سیاستگذاری مطیع دولت دیگری است
-
linearly dependent set
مجموعۀ خطیوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مجموعهای از بُردارهای یک فضای بُرداری که خطیمستقل نباشد
-
state-dependent learning
یادگیری حالتوابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] یادگیری در وضعیت روانشناختی یا زیستشناختی ویژه که در آن آموختهها بهتر فراخوانده میشوند درحالیکه فراخوانی آن آموختهها در وضعیتی دیگر ممکن است دچار کاستی شود