کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
delay پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
delay
تأخیر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] بازۀ زمانی بین دو رویداد در سامانۀ مخابراتی
-
واژههای مشابه
-
delayed conditioning/ delay conditioning
شرطیسازی دیرآیند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی پاولفی، روشی که در آن محرک شرطی مدتی پیش از محرک غیرشرطی حضور دارد و با تکرار این روند بهتدریج پاسخی شرطی به وجود میآید
-
delayed neutron
نوترون تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوترونی که پس از وقوع شکافت هستهای از واپاشی شکافتپارهها حاصل میشود
-
acoustic delay
تأخیر صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزایش عمدی زمان انتقال صوت از چشمه تا گیرنده که برای ایجاد اثرات دلخواه در نظر گرفته میشود
-
group delay
تأخیر گروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تأخیر یا تقدم زمانی مربوط به یک گروه لرزهیاب، ناشی از اختلاف ارتفاع یا ناهمگنی لایههای سطحی یا گزینش مبنای مرجع
-
MIDI delay
تأخیر میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. مدتزمان لازم برای عبور یک پیام میدی، از زمان ورود به ورودی میدی و خروج از گذر میدی 2. مدتزمان لازم برای پاسخ یک افزاره به یک پیام ورودی میدی
-
geometric delay
تأخیر هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تأخیر ناشی از عوامل فیزیکی و واپایشی تردد در حرکت یک وسیلۀ نقلیه بیآنکه سایر وسایل نقلیه حرکت آن را سد کرده باشند
-
delay time
زمان تأخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] زمان ازدسترفتۀ ناشی از بینظمی وسایل نقلیه یا عابران پیاده که مانع از حرکت روان وسایل نقلیه و تخلیۀ بهموقع تقاطعهای چراغدار شود متـ . تأخیر 3
-
delayed childbearing
بچهآوری تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] به دنیا آوردن نخستین کودک پس از 35 یا 40 سالگی مادر
-
delayed crack
تَرَک تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری] ← تَرَک زیرمهرهای
-
delayed conditioning
شرطی شدن تأخیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی شرطی شدن که در آن محرک غیرشرطی با فاصلۀ زمانی چند ثانیه پس از محرک شرطی ارائه میشود
-
delayed graft
پیوندینۀ دیررس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که دوباره به خاستگاهش بخیه میشود تا بعداً به ناحیۀ گیرندۀ دیگری پیوند زده شود
-
delayed union
دیرجوشخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وضعیتی آسیبشناختی که در آن استخوان شکسته در مدت معمول جوش نخورد
-
delayed-release
دیررهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] خصوصیت برخی ترکیبات دارویی که با تأخیر در بدن آزاد میشوند