کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
definitely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
definition
تعریف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] توصیف معنای یک واژه یا عبارت یا اصطلاح در کتابهای مرجع
-
definition style
سبک تعریف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رویکرد یا نوع زبانی که تهیهکنندگان فرهنگ، باتوجهبه گسترۀ فرهنگ و مخاطبهای آن، برای ارائۀ تعریفها برمیگزینند
-
definitive prosthesis
برسازۀ دائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] برسازهای که جانشین همیشگی بخش ازدسترفتۀ بدن میشود
-
inductive definition
تعریف استقرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعریف یک دنباله با مشخص کردن جملۀ اول آن و رابطهای بازگشتی که با آن هر جملۀ دنباله از جمله یا جملههای قبل از آن به دست میآید
-
recursive definition
تعریف برگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تعریفی که به یک یا چند تعریف دیگر، حاوی مفاهیم مربوط، خواه در درون یک مدخل، خواه در بین چند مدخل وابسته است
-
circular definition
تعریف دوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گونهای تعریف که در آن دو یا چند واژه ازطریق یکدیگر تعریف شده باشند
-
operational definition
تعریف عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تعریف یک موضوع براساس عملیات قابلمشاهده و قابلاندازهگیری
-
scope definition
تعریف گستره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تشریح بیانیۀ گسترۀ پروژه که پایهای برای تصمیمات بعدی میشود
-
law of definite proportions, law of definite compositions
قانون نسبتهای معین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] قانونی که براساس آن در یک ترکیب شیمیایی معین نسبت جِرمی اجزای سازندۀ آن همواره مقدار ثابت است
-
positive definite matrix
ماتریس معین مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
negative definite matrix
ماتریس معین منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
definite train location
موقعیت قطعی قطار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] موقعیتی که در آن برای حفظ ایمنی کارگرانی که بر روی خط کار میکنند، زودترین زمان رسیدن قطار به نقطهای معین به آنها اطلاع داده میشود
-
definitional boundary dispute
اختلاف تفسیری مرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق، جغرافیای سیاسی] اختلاف در تفسیر معاهده یا قرارداد مربوط به توافقات مرزی
-
high definition television, HDTV
تلویزیون وضوحبالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی قالب تلویزیونی که برنامههای خود را با وضوح بسیار زیاد 1080 خط و با نسبت ابعاد 16 به 9 پخش میکند
-
positive definite form
صورت معین مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک صورت درجۀ دوم چندمتغیره که بهازای هر مقدار از متغیرها نامنفی است و فقط بهازای مقدار صفر متغیرها صفر میشود