کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
deep kiss پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
deep beam
تیر جانبلند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که ارتفاع جان آن نسبت به تیرهای معمولی زیاد است
-
deep sea
ژرفدریا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ناحیۀ عمیقی از دریا که بعد از فلات قاره واقع شده است
-
deep-rooted
ریشهعمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که ریشههای آن در اعماق خاک رشد میکند
-
deep ecology
بومشناسی ژرفنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جهانبینی یا مجموعهای از باورها که تغییر عمده در نگرشها و ارزشها و رفتارهای انسان را لازم میداند و، ضمن نفی انسانمحوری، کنش فـردی را بـه سمت حمایت از طبیعت و بهبـود محیطزیست سـوق مـیدهـد
-
deep overbit
روبَست عمیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← بیشبَست
-
deep uncertainty
عدم قطعیت عمیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] موقعیتی که در آن تصمیمگیرندگان از مدل سامانه و همچنین توزیع احتمالی متغیرها و پیامدهای مختلف آن آگاهی ندارند
-
deep feeder
عمقیجذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ویژگی گیاهی که ریشۀ فعال آن در اعماق خاک قرار دارد
-
equatorial easterlies, deep trades, deep easterlies
شرقوزان استوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادهای بسامان خیلی عمیق در نیمکرۀ تابستانی که تا ارتفاع 8 تا 10 کیلومتر گسترش دارند و عموماً با بادهای غربوزان سطوح بالاتر همراه نیستند
-
deep-sea fish
ماهی ژرفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در ژرفدریا زندگی میکند، اما برای تغذیه به تولیدات ناحیۀ پُرنور (photic zone) متکی است
-
deep vertical overlap
همپوشانی عمودی عمیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← بیشبَست
-
deep sea core
مغزۀ ژرفدریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مغزهای از یافتههای اعماق اقیانوس که در بازسازی آبوهوای دورههای مختلف زمینشناسی به کار میرود
-
deep-water wave
موج ژرفابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] موجی که طولِموج آن کمتر از دو برابر عمق آب باشد
-
deep sea fan, fan
پنجۀ ژرفدریا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ناحیهای به شکل یک بادبزن بزرگ که از رسوبگذاری در ناحیۀ خیز قارهای به وجود آمده باشد متـ . پنجۀ زیردریا submarine fan
-
deep water, DW
ژرفاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] آبی در زیر ناحیۀ دماشیب و چگالیشیب که دارای دمایی ثابت و کمتر از چهار درجۀ سلسیوس است
-
deep structure, underlying structure
ژرفساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] سطح بازنمود بنیادی و انتزاعی ساخت نحوی جمله در دستور زایشیـ گشتاری