کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
damped پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
damped
میرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی متغیری که دامنۀ آن با زمان کاسته شود
-
واژههای مشابه
-
damping
میرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] فرایند خاموشی حرکت نوسانی
-
damped oscillation
نوسان میرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر نوسانی که در آن دامنۀ نوسان در طول زمان کاهش یابد
-
critical damping
میرایی بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میرایی سامانۀ خطی در فاصلۀ میان رفتار نوسانی و رفتارِ نمایی (exponential)
-
aperiodic damping
میرایی نادورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بیشمیرایی هر سامانۀ نوسانکننده که در آن، سامانه بیآنکه حول نقطۀ تعادل خود به نوسان در آید، ساکن میشود
-
damping magnet
آهنربای میراننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی آهنربای دائمی که میدان آن در یک رسانای متحرک، جریانهای گردابی ایجاد میکند و بدینسان نیرویی به وجود میآید که باعث میرایی حرکت رسانا میشود
-
green wood, fresh wood, damp wood
چوب تر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب درخت زنده یا درختی که تازه قطع شده و هنوز رطوبت خود را از دست نداده است