کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
damage threshold پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
damaged starch
نشاستۀ آسیبدیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی نشاسته که از تخریب بافت ریزدانههای نشاسته در مراحل مختلف آسیاب کردن غلات به دست میآید
-
beam damage
آسیب باریکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] دگرگونی در نمونه براثر تابش باریکه
-
ecological damage
آسیب بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع آسیبی که به یک بومسازگان وارد آید
-
damage tolerant
آسیبتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ویژگی هرنوع سازۀ پروازی که پس از بروز خرابی همچنان میتواند فشارهای معمول را تحمل کند
-
radiation damage
آسیب تابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هرگونه اثر تخریبی ناشی از پرتوگیری (exposure)
-
induced damage
آسیب تَبَعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] صدمه دیدن قطعات وسیلۀ نقلیه درنتبجۀ فشرده شدن آنها در کنار یکدیگر که به خمیدگی به سمت داخل یا خارج منجر میشود
-
fire damage
آسیب حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تأثیری که حریق بر کاربری زمین وارد میکند و ازنظر مدیریت جنگل ویرانگر محسوب میشود
-
corrosion damage
آسیب خوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] اثر خوردگی زیانبار بر کارکرد بخشهای مختلف یک سامانه، اعم از فلز و محیط
-
grab damage
آسیب کاسچنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] آسیبی که ممکن است در هنگام استفاده از کاسچنگ به بدنه یا کف انبار کشتی وارد شود
-
cavitation damage
آسیب کاواکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تخریب سطوح ناشی از جریانات متلاطمی که به کاواکسازی منجر میشود
-
direct damage
آسیب مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] صدمه دیدن یا تغییر شکل وسیلۀ نقلیه که مستقیماً از تصادف ناشی میشود
-
hydrogen damage
آسیب هیدروژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] هرگونه آسیب مکانیکی وارد بر فلز براثر حضور یا برهمکنش هیدروژن
-
damaged rail
ریل آسیبدیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که در نتیجۀ خروج از خط قطار یا بارگیری و جابهجایی نادرست یا به دلایل دیگر آسیب دیده باشد
-
damage control team, damage control party
گروه واپایش صدمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گروهی آموزشدیده از خدمۀ شناور که در مواقع اضطراری، مهار آبگرفتگی و مقابله با دیگر صدمات احتمالی را بر عهده دارند
-
foreign object damage, FOD
آسیب جسم خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] صدمه دیدن موتور توربین گازی به علت مکش جسم خارجی به داخل آن در حین کار کردن