کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
cost-plus پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cost-plus-fee contract
پیمان هزینه ـ کارمزد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی روش پرداخت در قراردادها بر مبنای بازپرداخت هزینههای واقعی انجامشده به علاوۀ کارمزد
-
cost
هزینه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ارزش پولی یا بهای انجام فعالیتها و خرید تجهیزات و نصب تأسیسات پروژه
-
cost-plus-percentage of cost contrat, CPPC contract
پیمان درصدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن درصدی از هزینه است
-
plus strand
رشتۀ مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رشتۀ رمزگذار
-
cost-plus-incentive-fee contract, CPIF contract
پیمان کارمزد تشویقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن متغیر و تشویقی است
-
cost-plus-fixed-fee contract, CPFF contract
پیمان کارمزد مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] نوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن مقطوع است
-
cost-push inflation,cost inflation
تورم فشار هزینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] افزایش پایدار سطح عمومی قیمتها بهدلیل انتقال افزایش هزینههای تولید به مصرفکنندگان کالا و خدمات
-
voyage costs
هزینۀ سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هزینههای یک سفر مشخص شامل سوخت مصرفی، هزینههای بندری، عوارض آبراه، یدککشی، دستمزد خدمه، نگهداری، تعمیرات، بیمه، کالاهای مصرفی و روغنهای مصرفی
-
indirect cost
هزینۀ غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای که بهطور مشترک برای انجام فعالیتهای مختلف اما در قالب یک پروژه صرف شود
-
allowable cost
هزینۀ مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای منطقی که با معیارهای پذیرفتهشده و شرایط پیمان انطباق دارد
-
direct cost
هزینۀ مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای که مستقیماً و بهطور خاص برای انجام یک فعالیت مشخص برآورد میشود
-
cost estimating
برآورد هزینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] تخمین منابع لازم برای تکمیل فعالیتهای پروژه
-
cost budgeting
بودجهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] جمعبندی هزینههای برآوردشدۀ فعالیتهای منفرد یا بستههای کاری (work package) برای تعیین بودجۀ مبنا
-
beta plus decay
واپاشی بتامثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی واپایشی پرتوزا که در آن از هستۀ مادر الکترون مثبت گسیل میشود
-
cost performance baseline
مبنای هزینهکرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] بودجهای برای تعیین اقدام اصلاحی یا پیشگیرانه از راه مقایسۀ هزینۀ واقعی با بودجۀ مصوب