کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
convergently پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
convergent
همگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] دارای همگرایی
-
convergence
همگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در جامعهشناسی زبان و زبانشناسی تاریخی، فرایند تغییر و تحول و شبیه شدن گویشها و زبانها به یکدیگر
-
converging lens, convergent lens
عدسی همگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی عدسی که فاصلۀ کانونی مثبت دارد متـ . عدسی کوژ convex lens عدسی مثبت positive lens
-
Ekman convergence
همگرایی اِکمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] منطقۀ همگرایی آب گرم سطحی که در نتیجۀ انتقال اِکمن ایجاد میشود
-
Antarctic convergence
همگرایی جنوبگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مکان همشاریِ جریان مداری قطب جنوب و چرخاب جنب حارّهای
-
Arctic Convergence
همگرایی شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مکان همشاریِ جریانهای سرد ناحیۀ قطب شمال و چرخاب جنبِحارّهای
-
path convergence
همگرایی مسیرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] حالتی در شبکۀ زمانبندی که در آن چند مسیر به یک گره ختم میشوند
-
absolute convergence
همگرایی مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ویژگی یک سری که سری قدر مطلقِ جملات آن همگرا باشد
-
pointwise convergence
همگرایی نقطهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
uniform convergence
همگرایی یکنواخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ویژگی دنبالهای که یکنواختهمگراست
-
disk of convergence
قرص همگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای سری توانی بزرگترین قرصی که سری مفروضی در همۀ نقاط درون آن همگراست
-
converging mirror
آینۀ همگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آینهای کاو که پرتوهای موازی با محور را همگرا میکند
-
convergent photography
عکسبرداری همگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عکسبرداری از یک صحنه، از دو یا چند ایستگاه بهطوریکه محور دوربینها همگرا باشد
-
almost certainly convergence, almost surely convergence
همگرایی تقریباً حتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مباحث تصادفی در آمار، همگرایی بهجز در مجموعهای با احتمال صفر
-
intertropical convergence zone, ITCZ, equatorial convergence zone
منطقۀ همگرایی درونحارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقهای باریک که در آن بادهای بسامان دو نیمکره همگرا میشوند