کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
contaction پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
contact point, point of proximal contact, contact area
نقطۀ تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ناحیهای از سطح مجاور یک دندان که با دندان کناری خود در تماس است متـ . سطح تماس 2 2 contact surface
-
contact surface 3, contact 3
سطح همبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] صفحه یا سطح تماس نامنظم بین دو گونه یا دو سن مختلف سنگ متـ . همبَری 2
-
contact mine
مین ضربهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مینی که به محض اصابت به چیزی منفجر میشود
-
contact tip
نوک سوزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] تار نوری با نوک اندودشده که براثر عبور نور لیزر داغ میشود و در هنگام تماس میسوزاند
-
contact nucleus
هستۀ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی ذرۀ هواویز که ممکن است براثر تماس با سطح قطرۀ آب اَبَرسرد، هستۀ یخ را تشکیل دهد
-
contact placement
کودـ بذرکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قرار دادن توأم کود و بذر در خاک بهگونهایکه بذر و کود در تماس مستقیم با هم قرار گیرند
-
contact extensometer
کشامدسنج تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی کشامدسنج که در هنگام آزمون به قطعه متصل است
-
contact 1
اتصال 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← اتصال الکتریکی
-
electric contact
اتصال الکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تماس فیزیکی بین دو رسانا برای برقراری جریان الکتریکی در مدار متـ . اتصال2 contact
-
contact pesticide
آفتکُش تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی آفتکُش که بر روی گیاه پاشیده میشود و پس از تماس با آفت آن را از بین میبرد
-
contact plating
آبکاری تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فرایند پوشش دادن فلز که در آن جریان موردنیاز، از عمل گالوانی بین فلز کار (work metal) و فلز ثانویه تأمین میشود
-
contact 2
تماس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مرحلۀ برخورد لبۀ ماه با لبۀ خورشید در کسوف یا لبۀ سایۀ زمین با لبۀ ماه در خسوف
-
occlusal contact
تماس بَرهمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] تماسی که از برخورد سطوح جوندۀ دندانهای پایین و بالا در هنگام بستن فک به وجود میآید متـ . تماس سطح جونده
-
rolling contact
تماس غلتشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقطه یا خط تماس بین سطح و جسمی که بر روی آن میغلتد
-
conformal contact
تماس همدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل در هنگامی که شعاع آنها در تماسگاه تقریباً یکسان باشد