کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
constructional پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
construct
سازه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فکر یا مفهوم پیچیدهای که از ترکیب افکار سادهتر شکل میگیرد
-
construction crew
گروه ساخت آرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] گروهی که مسئولیت کلیۀ کارهای ساختمانی و برپایی آرایۀ صحنه را بر عهده دارد
-
constructible set
مجموعۀ ساختپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در توپولوژی زاریسکی، اجتماعی متناهی از زیرمجموعههای موضعی پیوسته
-
construction train
قطار ساختمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که برای ساخت خطوط و ضمایم فنی مسیر به کار میرود
-
construction 1
اجرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] فرایند ساخت یا سرهم کردن اجزای سازه
-
constructive interference
تداخل سازنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ترکیب دو یا چند موج بهنحویکه دامنۀ موج حاصل، از دامنۀ هریک از آنها بیشتر شود
-
constructed wetland
تالاب مصنوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مجموعهای انسانساخت، شبیه تالاب طبیعی، متشکل از آب و مواد غذایی و گونههای گیاهی و جانوری که برای تصفیۀ فاضلاب به کار میرود
-
constructive memory
حافظۀ تألیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حافظهای که برخی اجزای آن از معلومات قبلی و اطلاعات عمومی فرد حاصل شده است، نه از آنچه از واقعه در یاد مانده است
-
construction 2
ساختار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] سازمان درونی یک جمله یا واحدهای دستوری کوچکتر
-
constructability, buildability
ساختپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] دارا بودن توانایی بهرهگیری بهینه از دانش و تجربه در برنامهریزی و طراحی و تدارکات برای ساخت آسان و درنتیجه دستیابی به همۀ اهداف پروژه
-
fascine construction
سازۀ ترکهبست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] دستههای چوب یا حصیر یا نی که به طول یکسان به هم بافته میشوند و بهصورت زاویهدار در سطح زیرین راه قرار داده میشوند تا از این طریق ظرفیت باربری راههای کمرفتوآمد افزایش یابد
-
constructed feature
پدیدار برساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پدیداری که به دست انسان برای فعالیتی خاص ساخته شده است
-
constructive proof
برهان برساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نوعی برهان در ریاضیات که در آن وجود شیء مورد نظر ازطریق ساختن یا ارائۀ روشی برای ساختن آن اثبات میشود
-
construct validity
روایی سازهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] درجه یا مقدار تناسب یک آزمون یا مقیاس با مفاهیم نظری ناظر بر پدیدۀ مورد مطالعه متـ . روایی سازه
-
body and frame, integral body and frame construction, unit construction, unitized construction, monocoque, unitary construction, body and frame construction, integral frame, frameless construction
بدنۀ یکپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] مجموعۀ یکپارچۀ شاسی و بدنه که سایر مجموعهها مانند موتور و سامانۀ تعلیق بر روی آن نصب میشود