کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
connector پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
connector 1
اتصالدهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که نقش میانای فیزیکی را برای بافهها/ کابلهایی مثل بافه/ کابل نوری و هممحور ایفا میکند
-
female connector
اتصالدهندۀ ماده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اتصالدهندهای که اتصالهای آن درون حفرهای تعبیه شده است و اتصالدهندۀ نر به درون این حفره فرومیرود و اتصالهایشان به هم وصل میشود؛ هدف از این سازوکار، ایجاد اتصال الکتریکی محکم و مطلوب بین اتصالدهندۀ نر و ماده است
-
male connector
اتصالدهندۀ نر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] اتصالدهندهای متناظر با اتصالدهندۀ ماده که زائدۀ برجستۀ آن درون حفرۀ اتصالدهندۀ ماده قرار میگیرد تا اتصال الکتریکی مطلوبی ایجاد شود
-
interneuron, connector 2, connector neuron, internuncial neuron
پییاختۀ رابط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، روانشناسی] هر یاختۀ عصبی که حسی و حرکتی نباشد، اما یاختههای عصبی را در دستگاه عصبی مرکزی به یکدیگر متصل کند