کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
conduction band پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
conduction band
نوار رسانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] بخش پرانرژیتر و نیمهخالی نوار اوربیتالهای مولکولی که ازطریق آن الکترونها برای هدایت گرما و الکتریسیته جابهجا میشوند
-
واژههای مشابه
-
conductance
رسانایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] 1. در ترمودینامیک، حاصل تقسیم گرمای انتقالیافته بین دو سطح بر اختلاف دمای میان آن دو 2. در الکتریسیته، معکوس مقاومت الکتریکی در مداری که واکُنایی نداشته باشد
-
conductivity
رسانندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] معیاری برای نمایش توانایی جسم در رسانش الکتریکی که با معکوس مقاومت ویژۀ جسم رسانا برابر است
-
heat conductivity, thermal conductivity
رسانندگی گرما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکی از شاخصهای کمّی ماده که آهنگ شارش انرژی گرمایی را در آن نشان میدهد
-
code of conduct
قواعد رفتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رهنمودهای رفتاری زیستمحیطی که دستاندرکاران گردشگری و گردشگران باید از آنها پیروی کنند
-
conduct disorder
اختلال سلوک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] الگوی رفتاری ثابتی که بیشتر در کودکان و نوجوانان مشاهده میشود و در آن حقوق بنیادین دیگران نقض و هنجارهای اجتماعی نادیده گرفته میشود
-
conducting paint
پوشرنگ رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای پوششی که به دلیل دارا بودن رنگدانههای فلزی یا کربنی رسانا، فیلم (film) رسانای الکتریکی ایجاد میکند
-
conductive coating
پوشش رسانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] هر پوششی که با کاهش مقاومت سطح و هدایت جریان برق، از تجمع الکتریسیتۀ ساکن بر روی آن جلوگیری کند
-
leakage conductance
رسانایی نشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] رسانایی مسیر یا محیطی که جریان نشتی از آن عبور میکند
-
bone conduction
رسانش استخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] انتقال صدا به حلزون از راه ارتعاش جمجمه اختـ . رسا BC
-
saltatory conduction
رسانش جهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] انتقال سریع پتانسیل الکتریکی میان گرههای عصبی
-
heat conduction
رسانش گرما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انتقال انرژی گرمایی در ماده به سبب تفاوت دما در نقاط مختلف آن
-
thermal conduction
رسانش گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی رسانش که در آن انرژی گرمایی در ماده جابهجا میشود
-
air conduction
رسانش هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] انتقال صدا به گوش درونی ازطریق مجرای شنوایی و گوش میانی اختـ . رسه AC 1