کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
compensates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
Babinet compensator
جبرانگر بابینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای تحلیل نور قطبیده، متشکل از دو منشور کوارتز که در کنار هم قرار میگیرند
-
isostatic compensation
جبران همایستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فرایندی که در آن سنگکرۀ زمین برای برقراری توازن میان واحدهایی با جِرم و چگالی متفاوت سازوکاری تنظیمی دارد متـ . تعدیل همایستایی isostatic adjustment
-
wetland compensation
تأمین هزینۀ تالاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پرداخت پول به صندوقی که فعالیتهای مربوط به احیای تالابها را تأمین مالی میکند
-
carbonate compensation depth, calcium-carbonate compensation depth, depth of compensation
ژرفای موازنۀ کربنات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ژرفایی در اقیانوس که پایینتر از آن، ذرات کلسیمکربنات به مقدار ناچیز در رسوبات وجود دارد و آهنگ حل شدن کلسیمکربنات برابر یا بیشتر از آهنگ نشست آن است اختـ . ژمک
-
compensated metabolic alkalosis
قلیاباری سوختوسازی جبرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی قلیاباری که در آن با کاهش دم و بازدم، پ.هاش خون به حالت عادی بازمیگردد
-
filter impedance compensator
جبرانگر رهبندی پالایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نوعی جبرانگر رهبندی که در دو سر یک پالایۀ الکتریکی نصب میشود
-
image-motion compensation, IMC, forward-motion compensation, FMC
جبران کشیدگی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] بیحرکت نگهداشتن تصویر در صفحۀ کانونی دوربین در ضمن حرکت نسبی دوربین و شیء، برای جلوگیری از تارشدگی تصویر
-
static-stability compensator, static-stability augmenter
جبرانگر پایداری ایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سامانهای با پایداری محدود که هواگرد را در حالت فرمانرها (stick-free) پایدار نگه میدارد
-
Hicksian demand function, compensated demand function
تابع تقاضای هیکسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] تابع تقاضایی که مطابق با آن مصرفکنندگان با هدف کسب سطح ثابتی از مطلوبیت، هزینۀ خود را کمینه میکنند