کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
command processing overhead پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
commander intention
نیت فرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بیان مختصر و کوتاهی از منظور فرماندهی که بر مبنای آن فرایند طرحریزی عملیات توسط ستاد فرماندهی انجام میشود
-
command guidance
هدایتِ بهفرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن فرمانهای هدایت موشک از منبعی خارج از موشک ارسال میشود
-
base commander
فرمانده پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که به فرماندهی پایگاه منسوب شده است
-
base command
فرماندهی پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای شامل یک پایگاه نظامی یا گروهی از پایگاههای نظامی که تحت امر یک فرمانده نظامی سازماندهی شده است و ممکن است زمینی، هوایی، دریایی یا چند پایگاه از این نوع باشد
-
command and control
فرماندهی و نظارت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هدایت نیروهای تحت امر توسط فرمانده برای انجام مأموریت محولشده اختـ . فون C2
-
command destruct
سامانۀ انهدام بهفرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای که موشک یا پهپاد یا سایر پرندههای بدون سرنشین را در هنگام بروز نقص فنی، برای جلوگیری از آسیبهای جانبی، منفجر میکند متـ . انهدام بهفرمان
-
chain of command
سلسهمراتب فرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] توالی سطوح مختلف فرماندهی که در آن فرمانها و اطلاعات از بالاترین مقام در سلسلهمراتب سازمانی به ردههای پایین انتقال مییابد
-
command post
پاسگاه فرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] قرارگاهی که در آن، فرمانده و ستاد، هدایت یگان را بر عهده دارند
-
command button
دکمۀ فرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] واپایشگری استاندارد که فرمانی را اجرا یا مجموعهای از گزینهها را آغاز کند
-
command economy
اقتصاد دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] نظامی که در آن دولت نقش بازار را ایفا میکند و درمورد نوع و مقدار کالاها و خدماتی که باید تولید و عرضه شود تصمیمگیری میکند
-
chief in command intention
نیت فرماندهی کل قوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هدف فرماندهی کل قوای یک کشور با توجه به راهکاری معین برای دفاع که بر مبنای آن ستاد نیروهای مسلح طرحریزی دفاعی میکند
-
command-line interface, CLI
واسط نوشتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نوعی میانا که در آن کاربر برای فرمان دادن باید آن را تایپ کند متـ . میانای نوشتاری
-
multinational operation commander
فرمانده عملیات چندملیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرمانده رزمی که از سوی یک کشور برای فرماندهی نیرو در صحنۀ عملیات چندملیتی منصوب میشود
-
tactical air commander
فرمانده هوایی راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که در هنگام عبور از ساحل، به نیابت از فرماندهِ نیروهای پیادهشونده، مسئولیت واپایش و هماهنگی عملیات هوایی را در منطقۀ فرماندهی عملیات نیروهای پیادهشونده بر عهده دارد
-
air mobility command, AMC
فرماندهی تحرک هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرماندهِ نیروی هوایی که یکی از اعضای فرماندهی ترابری است