کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
collimation پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
collimator
همراستاساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] وسیلهای که برای همراستاسازی محورهای نوری اجزای مختلف یک سامانۀ نوری مورد استفاده قرار میگیرد
-
collimation axis
محور همراستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] خط گذرنده از عدسی شیئی و عمود بر محور چرخش دوربین
-
collimation 2
همراستاسازی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند قرار دادن اجزای نوری یک دوربین دقیقاً در یک امتداد
-
collimation 1
موازیسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] همراستا کردن با یک خط یا در یک جهت
-
collimation error
خطای همراستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زاویۀ انحراف بین محور دیدگانی موجود و محور دیدگانی کاملاً تنظیمشده
-
line of collimation
خط همراستاسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] در تلسکوپ نقشهبرداری، خطی که از مرکز ابزارهای اپتیکی و مرکز تصویر عبور میکند
-
collimating lens
عدسی موازیساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نوعی عدسی که برای موازی ساختن پرتوهای ورودی به سامانۀ نوری به کار میرود