کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
coach پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
saloon coach
واگن اتوبوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن مسافری غیرکوپهای که صندلیهای آن ردیفی چیده شده است
-
compartment coach
واگن کوپهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی که به اتاقکهای متعدد تقسیم شده باشد
-
dialogue coach, dialogue director, dialect coach
مربی بیان و لهجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که طرز بیان کلمات و جملات یا لهجهها را به بازیگر آموزش میدهد
-
tilting wagon, tilting coach
واگن آونگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی واگن مسافری با فنربندی خاص که تراز نسبی واگن را در پیچها حفظ میکند
-
articulated wagon, articulated coach
واگن مفصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی متشکل از چند قسمت که بهوسیلۀ مفصل به هم متصل شده باشند
-
suburban bus, suburban coach
اتوبوس حومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] اتوبوسی که معمولاً فقط یک در، آن هم در جلو، دارد و فضایی برای بار ندارد و در مسیرهای نسبتاً طولانی با تعداد ایستگاههای کم به کار میرود
-
recovery coach, recovery support specialist
مربی خودیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که ازطریق راهنمایی و آموزش و حمایت فرد معتاد و خانوادۀ وی، موانع موجود بر سر راه خودیابی آنها را برطرف میکند متـ . مربی بهبود
-
ambulance wagon, hospital car, ambulance coach
واگن آمبولانس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن حمل بیماران و مصدومان
-
ferry-boat coach, ferry-boat wagon, ferry-boat van
کشتیرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن قابل حمل با کشتی