کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
centrifuges پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
centrifuge 1
گریزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی برای جدا کردن رسوب از مایع
-
centrifuge 2
گریز دادن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عمل جدا کردن مواد با استفاده از گریزانه
-
centrifugal force
نیروی مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نیروی لَختیای که در چارچوبهای چرخان آن را در جهت گریز از محور در نظر میگیرند و اندازهاش با فاصله از محور نسبت عکس دارد
-
centrifugal distortion
واپیچش مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزایش اندک طول شعاعیِ جسمی که در حال چرخش است
-
centrifugal stretching
کشیدگی مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزایش فاصلۀ اتمهای مولکول براثر اختلال مرکزگریزی
-
centrifugal moment
گشتاور مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حاصلضرب شبهنیروی مرکزگریز وارد بر جسم و فاصلۀ جسم تا مرکز چرخش
-
centrifugal separation
جداسازی مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن با استفاده از نیروی مرکزگریز دو مایع را از یکدیگر یا ذرههای جامد را از مایع یا گاز را از مایع جدا میکنند
-
centrifugal barrier
سد مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شیب تند و نامحدود پتانسیل برای ذرهای که با تکانۀ زاویهای غیرصفر در اطراف یک محور به چرخش درمیآید متـ . انرژی پتانسیل مرکزگریزی centrifugal potential energy
-
centrifuge refining
پالایش گریزانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] جداسازی جامدها یا ذرات ریز از حاملهای مایع، بهوسیلۀ گریزانه
-
centrifugal flow
شارش مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دور شدن شارۀ درحالچرخش از محور چرخش
-
centrifugal casting
ریختهگری مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] یکی از روشهای ریختهگری که در آن برای افزایش سرعت و بازده، قطعه در داخل قالبی که با سرعت بسیار میچرخد شکل میگیرد
-
centrifuge microscope
ریزبین مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ریزبین/ میکروسکوپی که با آن نمونههای در حال گریزازمرکز را مشاهده میکنند متـ . میکروسکوپ مرکزگریزی
-
centrifugal forces
عوامل واگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] عواملی که مردم یک کشور را براساس تفاوتهای فرهنگی از یکدیگر جدا میسازد و همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی را مخدوش میکند
-
centrifugal flow compressor
فشردهساز مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی فشردهساز در موتورهای توربین گازی با پروانههای پیچی
-
centrifugal blast cleaning
تمیزکاری پاششی مرکزگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تمیزکاری سطح فلز که در آن از یک چرخ پرهدار پرسرعت برای پاشش ذرات ساینده با نیروی مرکزگریزی استفاده میکنند