کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
capping پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
pulp capping/ pulp cap
مغزهپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] قرار دادن پوشش یا پانسمانی حاوی مواد تسکیندهنده بر روی مغزۀ بازشدۀ دندان
-
top cap, tread cap, toe cap
روساخت رویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایۀ فوقانی و نقشدار رویه
-
caps lock key, caps lock
کلید قفل تبدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با فشار دادن آن نشانههای بالایی کلیدهای الفبا فعال میشود متـ . قفل تبدیل
-
capping layer
لایۀ تحکیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] لایهای که برای استحکام بیشتر بستر و امکان متراکم کردن لایۀ زیراساس و همچنین لایههای روی آن ایجاد میشود
-
door capping
نوار تزیینی رودَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نواری از جنس چوب یا بسپار که بهعنوان بخشی از رودری برای تزیین در، نزدیک به شیشه نصب میشود
-
dew cap
نمبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] لولۀ کوچکی که در جلوی تلسکوپهای شکستی نصب میشود تا از تجمع رطوبت بر روی عدسی تلسکوپ جلوگیری کند
-
capping inversion
وارونگی کلاهکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] لایهای با پایداری ایستا بر فراز لایۀ مرزی جوّ
-
reef cap
کلاهک آبسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] نهشتهای از آبسنگهای فسیلی که یک جزیره یا کوه را میپوشاند
-
ice cap
کلاهک یخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] پوششی گنبدیشکل یا بشقابمانند از یخ و برف دائمی که پهنۀ چکادی کوهستانی را میپوشاند بهگونهایکه هیچ قلهای از آن بیرون نیاید؛ این پوشش تحت تأثیر وزن خود در تمام جهتها گسترده میشود و مساحتی کمتر از پنجاههزار کیلومتر م...
-
endcapping, capping
سرپوشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] روشی برای تبدیل گروههای انتهایی زنجیرۀ بسپاری به گروههای پایدارتر که در نتیجۀ آن بسپار پایدارتری به دست میآید
-
CAP 1
بجک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← بستهبندی با جوّ مهارشده
-
spherical cap
عرقچین کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قطعهای کروی که فقط یک قاعده دارد
-
cap 2
طاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نمادی به شکل ∩ که برای نشان دادن اشتراک دو مجموعه به کار میرود
-
connecting rod cap, big-end cap
نیمحلقۀ دستهپیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نیمۀ سر بزرگ دستهپیستون که با پیچ و مهره به دستهپیستون وصل میشود و دستهپیستون را به انگشتی میللنگ متصل میکند متـ . نیمحلقۀ شاتون
-
fairwater, propeller cap, fairwater cone, fairwater cap
کلاهک پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سرپوشی مخروطی که برای تسهیل جریان آب در اطراف پروانه بر روی مهرۀ پروانه بسته میشود