کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brown-striped پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
browning reaction, browning
واکنش قهوهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] واکنش شیمیایی یا زیستشیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود
-
body stripe
نوار بدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نوار تزیینی که بر روی بدنۀ برخی خودروها نصب میشود
-
image striping
نواریشدگی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کاستیای که در پویشگر خطی و افزارههای تصویرسازی رانشی براثر پاسخ ناهمسان یک آشکارساز منفرد یا آشکارسازی در میان مجموعهای از آشکارسازها پدید میآید
-
striped arch
چَفتۀ راهراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتهای که با نوارهایی به رنگهای متضاد ساخته یا تزیین شده باشد
-
brown dwarf
کوتولۀ قهوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارهای که بهخاطر جِرم کم نمیتواند واکنشهای هستهسوزی را در هستۀ خود انجام دهد و مانند ستاره بدرخشد
-
brown flour
آرد تیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آردی که حاوی بخش اعظم سبوس دانۀ کامل غلات است
-
brown rice
برنج سبوسدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دانۀ کامل برنج، یعنی شلتوک، که پوستۀ غیرخوارکی آن گرفته شده باشد
-
browning agent
ترکیب قهوهایافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزودنی یا ترکیبی که سرعت یا شدت واکنش قهوهای شدن مواد غذایی را در حین فراوری افزایش میدهد
-
brown rot
پوسیدگی قهوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی در درختانی با میوۀ هستهدار و دانهدار که نشانۀ بارز آن قهوهای و چروکیده و سفت شدن میوه و خشکیدگی گلها و زخم در شاخه است
-
brown clay
رُس قهوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ← رُس مغاکی
-
striated muscle, striped muscle
ماهیچۀ مخطط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از ماهیچههای ارادی که تارهای آن با خطوط عرضی قطع شده باشد
-
oxidative browning reaction
واکنش قهوهای شدن اکسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] واکنش شیمیایی یا زیستشیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود و در آن اکسایش نقش اساسی را ایفا میکند
-
enzymatic browning reaction
واکنش قهوهای شدن زیمایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] واکنش زیستشیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود متـ . واکنش قهوهای شدن آنزیمی
-
non-oxidative browning reaction
واکنش قهوهای شدن غیراکسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] واکنش شیمیایی یا زیستشیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود و در آن اکسایش نقش اساسی را ایفا میکند
-
non-enzymatic browning reaction
واکنش قهوهای شدن غیرزیمایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] واکنش شیمیایی که به تشکیل ترکیبات قهوهایرنگ در مواد غذایی منجر میشود متـ . واکنش قهوهای شدن غیرآنزیمی