کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brokenness پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
broken core
ماهیچهشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] برجستگیهای حجیم و نامنظم با ظاهر شکسته در بخشهای خالی قطعۀ ریختگی که به علت شکسته شدن ماهیچه در درون قالب به وجود میآید
-
broken chord
آکورد شکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ارائۀ نغمات یک آکورد، با هر ترتیبی، بهصورت متوالی
-
broken flat
زمین شخمخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که سراسر آن را شخم زده باشند
-
broken stowage
پِرتِ بارچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فضایی که بهدلیل ابعاد بار یا انبار کشتی و نداشتن مهارت در بارچینی غیرقابلاستفاده میشود
-
interrupted cadence, abrupt cadence, broken cadence, deceptive cadence, evaded cadence, irregular cadence, surprise cadence
فرود فریبنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فرودی که اغلب از پیوند آکورد درجۀ پنجم با هر آکورد دیگری غیر از آکورد بنمایه، غالباً آکورد درجۀ ششم، حاصل میشود