کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
brine پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
brine
آبنمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] محلول آب و نمک طعام که در نگهداری مواد غذایی بهکار میرود
-
واژههای مشابه
-
brined
شور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ غذایی که برای حفظ یا ایجاد طعم در آبنمک نگهداری میشود
-
brining
شورانداختن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نگهداری مواد غذایی در آبنمک برای حفظ آنها یا ایجاد طعم
-
dry brining
نمکسود کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] یکی از روشهای نگهداری مواد غذایی مانند گوشت و ماهی و سبزیجات با استفاده از نمک یا سنگ نمک
-
brined meat
گوشت آبنمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشت نگهداریشده در آبنمک
-
curing brine
آبنمک عملآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آبنمک مورد استفاده برای عملآوری مواد غذایی، مانند فراوردههای گوشتی
-
geothermal brine
شوراب زمینگرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آب شوری که به علت وجود منبع گرمایی نابهنجار بیش از حد متعارف گرم شده باشد