کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bread dough پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bread improver, bread modifier
بهبوددهندۀ نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی افزودنی غذایی که باعث بهبود بافت و رنگ نان و تعویق بیاتی آن میشود
-
wheatgerm bread
نان جوانۀ گندم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نان تهیهشده از آرد جوانۀ گندم
-
sourdough bread
نان خمیرترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نان تولیدشده از خمیری که با خمیرترش ورآمده است و لاکتیکاسید دارد
-
bread crumb
مغز نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قسمت نرم و اسفنجی داخل نانهای حجیم
-
bread staling
بیات شدن نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در آن تازگی نان از بین میرود
-
bread crust
پوستۀ نان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخش خارجی و ترد نان که در هنگام پخت قهوهای و خشک میشود
-
whole meal bread
نان آرد کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نانی که از آرد کامل تهیه میشود و بر پایۀ مادۀ خشک حدود دو درصد الیاف خام دارد
-
toast, toast bread
نان برشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نان ورقهشدۀ چهارگوشی که معمولاً آن را پس از برشته کردن مصرف کنند
-
ship biscuit, hard bread, hard tack/ hardtack, pilot bread
بیسکویت کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی بیسکویت سفت با ماندگاری طولانی و مواد مغذی که در شناورها از آن در شرایط اضطراری استفاده میکنند