کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bored پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cylinder bore 2,bore diameter, piston bore, bore 2
قطر سیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطر داخلی حفرۀ سیلندر که پیستون در داخل آن حرکت رفتوبرگشت دارد
-
wheel bore
محورگاه چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوراخی در مرکز توپی چرخ که برای نصب چرخ بر روی محور با ابعاد دقیق ماشینکاری میشود
-
boring sponge
اسفنج حفّار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] گونهای اسفنج که میتواند حفرهای به قطر تقریباً پنج سانتیمتر در سنگهای آهکی یا کفۀ نرمتنان ایجاد کند
-
undular bore
اُشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آشفتگی پیشرو که ویژگی آن تغییر ناگهانی و نسبتاًً دائم ارتفاع فصل مشترک افقی شاره است
-
tidal bore
اُشتُرک کِشَند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ، ژئوفیزیک، علوم جَوّ] موجی که در پایرود (estuary) در هنگام مَد پدید میآید
-
bore 1
جوف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سطح مقطع ستون هوای تشکیلشده در لولۀ یک ساز بادی
-
cylindrical bore
جوف استوانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] جوفی که قطر آن از ابتدا تا انتهای لوله یکسان است
-
conical bore
جوف مخروطی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] جوفی که قطر آن از ابتدا تا انتهای لوله بهتدریج افزایش مییابد
-
bored tie
ریلبند سوراخدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی که برای سهولت کار، پیشتر آن را در محل نصب زینچه سوراخ کردهاند متـ . تراورس سوراخدار
-
increment borer, increment boring tool
متۀ رویشسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] متهای فلزی و توخالی که آن را در تنۀ درخت فرومیکنند و استوانهای از چوب درخت را با آن بیرون میآورند تا رویش درخت را بر پایۀ آن اندازهگیری کنند
-
tunnel boring machine, TBM, tunnel borer, tunneller, digger, excavator
ماشین تونلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی که برای حفر مقطع کامل تونل در انواع زمینها مورد استفاده قرار میگیرد و تونلی با نیمرخ دایرهای حفر میکند