کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
barely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
bare ice
یخ برهنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخی که با برف پوشیده نشده است
-
bare-rooted
ریشهعریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شیوهای در انتقال گیاهان که در آن گیاه را با ریشۀ بدون خاک جابهجا کنند
-
bare bow, barebow archery
کمانگیری پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری با کمانی که تنها زهی ساده دارد و در آن از هیچگونه ابزار کمکی نمیتوان استفاده کرد
-
bareboat charter, demise charter, bare-hull charter, bare-pole charter
اجارۀ صرفاً کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی اجارۀ زمانی که در آن اجارهکننده کشتی را بدون خدمه و ملزومات اجاره میکند و بسیاری از اختیارات مالک کشتی را دارد
-
black fallow, naked fallow, bare fallow, bare summer fallow
آیش پاییزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن در طول یک فصل زمین زراعی را شخم میزنند و بدون کشت رها میکنند