کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
balance sheet پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
balancer
توازنبخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کشوری بانفوذ یا قدرتمند که در یک وضعیت نامتعادل برای برقراری موازنۀ قدرت به سود کشور یا ائتلاف ضعیفتر وارد عمل میشود
-
tyre balance, balance 4
میزانی تایر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وضعیتی که در آن توزیع جِرم درون تایر و چرخ حول محور چرخش تایر یکنواخت است
-
balancing 2, wheel balancing
میزانسازی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] اصلاح توزیع غیریکنواخت جِرم تایر و چرخ با افزودن وزنههای سربی
-
nitrogen balance, balance of nitrogen
تراز نیتروژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تفاوت میان مقدار نیتروژن مصرفی و نیتروژن دفعشده
-
wind-tunnel balance, aerodynamic balance, balance 5
نیروسنج تونل باد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دستگاهی برای اندازهگیری نیروها و گشتاورهای وارد بر مدل تحت آزمایش در تونل باد
-
balanced lethals, balanced lethal system
کشندههای متعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] سویههای ژنی ناجورزاگ برای دو یا چند ژن نهفتۀ کشنده و غیرِدِگرهای
-
balanced set
مجموعۀ متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
static balance
میزانی ایستا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وضعیتی که در آن جِرم تایر یا چرخ حول محور چرخش تایر بهطور برابر توزیع شده باشد
-
dynamic balance
میزانی پویا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] وضعیتی که در آن جِرم تایر بهتساوی بر روی محیط آن و دو طرف صفحۀ مرکزی تایر یا چرخ توزیع شده باشد
-
balanced crankshaft
میللنگ متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] میللنگی که دارای چند وزنۀ تعادل برای کاهش ارتعاش ناشی از حرکت پیستونها است
-
balanced ticket
نامزدنامۀ متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فهرست جامعی از نامزدها که طوری تنظیم شده باشد که در آن طیف وسیعی از شرکتکنندگان با توجه به ملاحظات قومی و جغرافیایی و جنسیتی بیشترین بخت را برای کسب آرا داشته باشند
-
rolling balance
نیروسنج غلتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نیروسنج تونل بادی که نیروها و گشتاورها را در هنگام غلت مدل حول محور موازی با جریان هوا اندازهگیری میکند
-
balanced circuit
مدار متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که هر دو رسانای آن نسبت به زمین همیشه دارای پتانسیلهای برابر اما مخالف هماند
-
balance patch
وصلۀ میزان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] تکهلاستیکی که معمولاً در کارخانه در مَنجید تایرهای سنگین یا تقریباً سنگین میچسبانند تا تایر میزان شود
-
balanced voltages
ولتاژهای متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ولتاژهایی با بزرگی یکسان که قطبیت آنها نسبت به زمین مخالف هم است