کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
approximants پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
approximation theory
نظریۀ تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شاخهای از آنالیز ریاضی که روشهای تقریب زدن را مطالعه میکند و میزان خطای حاصل را تخمین میزند
-
approximate derivative
مشتق تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعمیمی از مفهوم مشتق که در آن به جای حد معمولی، حد تقریبی (approximate limit) به کار برود
-
approximate identity
همانی تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
approximation theorems
قضیههای تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قضیههایی که به تقریب زدن مربوط میشوند
-
approximation formula
فرمول تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولی که برای تقریب زدن به کار گرفته میشود
-
approximate value
مقدار تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مقداری که به روش تقریب زدن حاصل میشود
-
approximate solution
جواب تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جوابی که به روش تقریب زدن حاصل شود
-
approximation 1
تقریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
acoustic approximation
تقریب آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تقریبی که در آن به جای معادلات آبپویاییشناختی/ هیدرودینامیکی غیرخطی گاز از معادلۀ خطی انتشار موج صوتی استفاده میشود
-
slab approximation
تقریب تختالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] در لایۀ آمیخته، تقریبی برای ساده کردن با توجه به تکانۀ افقی
-
approximate 1
تقریب زدن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] به دست آوردن نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
approximation 2
تقریب زدن 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیوهای برای به دست آوردن نتیجهای که دقیق نیست، ولی برای منظور معینی به اندازۀ کافی به نتیجۀ درست نزدیک است
-
geostrophic approximation
تقریب زمینگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. فرضی که با آن باد افقی بهصورت باد زمینگَرد نمایانده میشود 2. تقریب شبهزمینگَرد
-
impulse approximation
تقریب ضربه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تقریبی که در آن برای برخورد بین ذرۀ فرودی و ذرۀ مقید هدف، از نیروهای قیدی ذرۀ هدف صرفِنظر میشود
-
semigeostrophic approximation
تقریب نیمهزمینگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تقریب حاصل از جانشینی چگالی ثابت مرجع (.p) به جای چگالی (p) موجود در مؤلفۀ نیروی شناوری مربوط به معادلههای حرکت