کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
animized پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
animate
جاندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عضوی از طبقهای از اسمها برای نامیدن موجودات زنده
-
animism
جاندارپنداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] باور به آنکه پدیدههای طبیعی مانند جنگل و رودخانه و ابرها دارای روح یا جان هستند
-
animator
پویانما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شخصی که به شیوۀ پویانمایی فیلم بسازد
-
animation
پویانمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شیوۀ فیلمسازی که در آن به تصاویر معمولاً نقاشیشده و اجسام بیحرکت تحرک بخشیده شود
-
animal unit
واحد دامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] معیاری برای شمارش تعداد دامهای یک کشور که در کشورهای مختلف براساس یک گاو بالغ یا یک اسب یا پنج گوسفند یا دو گوسالۀ یکساله است
-
aquatic animals
جانوران آبزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جانورانی که در آب زندگی میکنند
-
political animal
جانور سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کسی که سیاست در خون اوست
-
animal fat
چربی حیوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ چربی که از منابع حیوانی به دست میآید، مانند کره و دنبه و پی گوسفند و روغن ماهی
-
animal charcoal
زغال حیوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← زغال استخوان
-
animal ecology
بومشناسی جانوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مطالعۀ برهمکنش جانوران و محیطزیست آنها
-
game, game animals
شکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حیوانی که برای استفاده از گوشت یا دیگر اندامهای آن یا صرفاً به خاطر تفریح شکار میشود متـ . صید
-
animal protein factor
عامل رشد حیوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] عامل رشدی که فقط در منابع غذایی حیوانی وجود دارد
-
omnivore, omnivorous, omnivorous animal, diversivore
همهچیزخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] جانداری که بتواند از انواع منابع غذایی، اعم از گیاهی یا جانوری، تغذیه کند
-
herbivore, herbivorous, herbivorous animal, phytophagous
علفخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] جانوری که از گیاه تغذیه میکند
-
carnivore, carnivorous, carnivorous animal, sarcophagous, creophagous
گوشتخوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] جانوری که از جانوران دیگر تغذیه میکند