کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
allowances پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
allowable cost
هزینۀ مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای منطقی که با معیارهای پذیرفتهشده و شرایط پیمان انطباق دارد
-
bark allowance
کسر مجاز پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درصدی از حجم تنۀ درخت که باتوجهبه قطر پوست و برحسب تعرفه یا قرارداد میتوان از آن کسر کرد
-
allowed transition
گذار مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذار از یک حالت کوانتومی به حالتی دیگر که بنا بر قاعدههای گزینش امکانپذیر است
-
table of allowance
جدول سهمیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جدولی که مأخذ و مبنای تهیۀ وسایل مورد نیاز مؤسسههای فرهنگی و آموزشی و اداری سازمانهای نظامی است
-
contingency allowance
سهمیۀ پیشایندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مقداری پیشایندی برای جبران تغییرات احتمالی در ارزش پیشبینیشدۀ هزینهها یا برنامۀ زمانبندی
-
corrosion allowance
خوردگی مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] میزانی از خوردگی که در طراحی ضخامت قطعات صنعتی در نظر گرفته میشود تا در صورت کاهش ضخامت ناشی از خوردگی، طول عمر از آنچه پیشبینی شده است کمتر نشود
-
dietary allowance
رواداشت رژیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار مجاز مواد مغذی که در یک رژیم غذایی خاص به بدن میرسد
-
allowable defect
عیب مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عیبی که مانع از قرار گرفتن دار یا الوار یا گِردهبینه در یکی از حوزههای درجهبندی نشود
-
baggage allowance
بار مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، حملونقل ریلی] بار همراه مسافر که تعداد و اندازه و وزن آن براساس نوع بلیت تعیین میشود
-
allowable cut, calculated cut, allowable sale
برداشت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میزان چوبی که در طرحهای جنگلداری برای برداشت در دورۀ معینی پیشبینی میشود
-
allowable stacking weight
وزن مجاز رویهمچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حداکثر باری که در هنگام رویهمچینی بر هریک از چهار ستون بارگُنج میتوان وارد کرد
-
designated destination code allowed
خدمات مقصدمعین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که تماسهای خروجی را به شمارههای مشخصی محدود میکند، اما برای تماسهای ورودی محدودیتی ایجاد نمیکند
-
recommended dietary allowence
رواداشت رژیمی توصیهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار مواد مغذی موجود در یک رژیم غذایی خاص که متخصص آن را مجاز میداند و توصیه میکند
-
daily dietary allowance
رواداشت رژیمی روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار مجاز مواد مغذی که در یک رژیم غذایی خاص در یک شبانهروز به بدن میرسد
-
recommended daily allowance, RDA
رواداشت روزانۀ توصیهشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار مجاز مواد مغذی مورد نیاز یک فرد در طول شبانهروز که متخصص آن را توصیه میکند