کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
actuator پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
actuator
فعالگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سازوکاری که باعث روشن یا خاموش یا تنظیم شدن یا به حرکت درآمدن یک دستگاه میشود
-
واژههای مشابه
-
actuation
فعالگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] روشن یا خاموش یا تنظیم کردن یا به حرکت درآوردن یک دستگاه
-
actuator subsystem
زیرسامانۀ فعالگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مؤلفههای یک سامانۀ روباتی شامل فعالگرها، ابزارهای انتقال نیروهای فعالگر به پیوندها و ابزارهایی برای فراهم کردن نیرو برای فعالگرها
-
semi-actuated signal timing
زمانبندی نیمههوشمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] در چراغ راهنمایی، تنظیم رایانهای برنامۀ حرکت وسایل نقلیه در مسیر اصلی یک تقاطع ازطریق شمارش رایانهای حجم شدآمد در آن مسیر
-
fully-actuated signal timing
زمانبندی هوشمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تنظیم رایانهای برنامۀ حرکت وسایل نقلیه در تمام انشعابهای یک تقاطع
-
vehicle signal actuating device
دستگاه فرمان واکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ابزاری برای تنظیم چراغ راهنمایی که با نزدیک شدن وسایل نقلیه فعال میشود
-
demand-actuated transportation system, demand responsive transportation system
سامانۀ حملونقل تقاضامدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانۀ حملونقلی که در آن وسایل نقلیه مسافران را براساس توافق آنان در مسیری خاص جابهجا میکنند