کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
active trust پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
activity
آهنگ پرتوزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آهنگ فروپاشی هستهها در یک مادۀ پرتوزا در واحد زمان متـ . فعالیت
-
active dictionary, activator 1
فرهنگ فعالساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گونهای فرهنگ لغت که برای کمک به فعالیت تولید زبان، مانند نوشتن و تولید متن، به کار میرود
-
activated carbon, activated charcoal
کربن فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی محیطزیست و انرژی] [شیمی] نوعی زغال متخلخل فراوریشده که به سادگی مقادیر زیادی گاز یا بخار یا ناخالصیهای نامطلوب را جذب میکند [مهندسی محیطزیست و انرژی] شکلی از کربن با توانایی جذب زیاد که برای جدا کردن مواد آلی محلول از آب و...
-
active site, active centre
موضع فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جایگاهی در کاتالیزگر (catalyst) که واکنش کاتالیزی ناهمگن در آن صورت میگیرد
-
activity identifier, activity ID
شناسانۀ فعالیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ارقام یا حروفی برای متمایز ساختن هریک از فعالیتهای پروژه از دیگر فعالیتها
-
active homing guidance, active guidance
هدایت عامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی هدایت موشکی که در آن منبع تابش به هدف و گیرندهای که بازتابش از هدف را دریافت میکند، در درون موشک قرار دارد
-
activating group
گروه فعالساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گروهی که با اتصال به حلقۀ بنزن فعالیت این حلقه را بیشتر میکند
-
active fault
گسل فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گسلی که در آن اخیراً لغزش رخ داده است و احتمال رخداد مجدد آن در آینده وجود دارد
-
activated sludge
لجن فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] لجنی که از فاضلاب گرفته و برای آمایش میکربی هوادهی میشود
-
active collection
مجموعۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مجموعهای از نمونههای شمارهدار که بزرگتر از مجموعۀ پایه است و برای دورهای تقریباً سیساله در دمای بین صفر تا پانزده درجه و رطوبت بین سه تا هفت درصد در بانک ژن نگهداری میشود
-
active material
مادۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادۀ شکافتپذیری که برای انجام واکنشهای زنجیرهای در واکنشگاه/ رآکتور هستهای به آن نیاز است
-
activator 2
فعالساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] [شیمی، مهندسی بسپار] مادهای که باعث واکنشپذیر شدن مادهای دیگر میشود [فیزیک] نوعی بینظمی در بلورهای یونی یا نیمرسانا که باعث بروز درخشایی (luminescence) در آنها میشود
-
activation 1
فعالسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] فرایند آمایش (treatment) یک ماده با گرما یا تابش یا یک مادۀ فعالکننده که براثر آن انرژی درونی مادۀ اولیه افزایش مییابد
-
optically active
فعال نوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادهای که میتواند صفحۀ نورقطبیدۀ مسطح را به راست یا چپ بچرخاند
-
critical activity
فعالیت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی که در مسیر بحرانی پروژه قرار دارد و غالباً به کمک روش مسیر بحرانی شناسایی میشود