کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
acted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
act
پرده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] 1. بزرگترین واحد تقسیم نمایشنامه که خود به چند صحنه تقسیم میشود 2. واحد تقسیم صحنهها
-
acting in
درونکنشنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] گونهای مقاومت که در آن مُراجع در طول رواندرمانی آرزوهای واپسرانده را، نه با کلمات، بلکه با عمل تخلیه میکند
-
acting
بازیگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] عمل و حرفۀ بازیگر
-
direct speech act, speech act
کنش گفتاری مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گفتهای که با بیان آن کنشی همچون امر یا تهدید یا ترغیب محقق میشود متـ . کنش گفتاری speech act
-
acting area
محدودۀ بازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] فضایی اعم از صحنه یا سکو یا کف زمین که کارگردان برای بازی بازیگران معین میکند
-
speech act
کنش گفتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← کنش گفتاری مستقیم
-
locutionary act
کنش مفهومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بیان جمله بهقصد انتقال معنای صریح یا تحتاللفظی آن
-
acting out
کنشنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رفتاری آشکار در زندگی روزانه که مفری برای بیان تعارضهای هیجانی ناهشیار است
-
one-act play, one-act drama
نمایش تکپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] اثر نمایشی کوتاهی که تنها یک پرده دارد
-
speech act theory
نظریۀ کنش گفتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نظریهای در کاربردشناسی زبان که از سوی آستین مطرح شد و به مطالعۀ کنشهای گفتاری میپردازد
-
perlocutionary act, perlocutionary effect
کنش تأثیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تأثیر بیان جمله بر شنونده
-
indirect speech act
کنش گفتاری غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کنش گفتاریای که در آن معنایی که القا میشود متناظر با صورت نیست
-
acting executive officer
فرماندهدوم موقت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ارشدترین افسر که در غیاب فرماندهدوم مسئولیت امور وی را بر عهده دارد
-
ensemble playing, ensemble acting
اجرای گروهمحور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] اجرایی که در آن بازیگران نه بهصورت فردی بلکه به مثابۀ کلی واحد به ایفای نقشهای غالباً همارز میپردازند تا تأثیری کلی بر تماشاگر بگذارند
-
acting out behaviour
رفتار کنشنمایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تخلیۀ تکانههای ضداجتماعی یا بزهکارانه، مانند شکنجۀ حیوانات یا حمله به انسانهای بیدفاع