کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
absorptional پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
absorptance, absorptivity
جذبندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نسبت انرژی جذبشده به انرژی تابشی
-
percutaneous absorption, cutaneous absorption
جذب پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] جذب شدن داروها و آلرژیزاها و مواد دیگر به بدن ازطریق پوست
-
absorption law, absorption rule, absorptive law
قانون جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] قانون برابری مجموعۀ A و اجتماع آن با اشتراک مجموعۀ A و مجموعهای دلخواه یا اشتراک آن با اجتماع مجموعۀ A و مجموعهای دلخواه
-
absorption edge
لبۀ جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تغییر ناگهانی میزان جذبشوندگی پرتوِ ایکس تابیدهشده در محیطی معین که در طولِموج خاصی روی میدهد
-
absorption ratio
نسبت جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← ضریب جذب
-
absorption band
نوار جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] طیف گستردهای از طولِموج یا بسامد در طیف الکترومغناطیسی که در آن انرژی تابشی جذب یک ماده میشود
-
absorption hygrometer
نمسنج جذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی نمسنج که در آن مادۀ شیمیایی نمگیر، با جذب بخار آب، مقدار رطوبت جوّ را تعیین میکند متـ . نمسنج شیمیایی chemical hygrometer
-
absorption control
واپایش جذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعۀ سازوکارهای وارد کردن و خارج کردن مواد جذبکنندۀ نوترون در قلب واکنشگاه/ رآکتور هستهای بهمنظور واپایش آن
-
absorption peak
قلۀ جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] طولِموجی که در آن جذب در مادۀ مولکولی خاصی به بیشینه میرسد
-
absorption 2
جذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] [شیمی] فرایندی که در آن مایع یا گاز به درون حفرههای یک مادۀ جامد کشیده میشود [فیزیک] ورود انرژی یا ماده به محیط بیآنکه بازتاب یا گسیل داشته باشد متـ . درجذبش
-
acoustic absorption
جذب آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن انرژی صوتی در برخورد موج با سطح یا عبور از محیط کاهش مییابد
-
cloud absorption
جذب اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جذب تابش الکترومغناطیسی در اَبر
-
absorption enhancer
جذبافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] عاملی که عبور دارو از غشای زیستی را افزایش میدهد
-
dielectric absorption
جذب دیالکتریکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اُفت انرژی در محیط دیالکتریکی درحالتیکه در معرض میدان الکتریکی وابسته به زمان قرار میگیرد متـ . پسماند دیالکتریکی dielectric hysteresis
-
absorption chiller
سرماساز جذبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] دستگاهی که با مایع خنکساز و عمل جذب سرما ایجاد میکند