کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ablates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ablation cone
مخروط یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] واریزههای پوشانندۀ مخروطهای یخی یا برفهایی که بهوسیلۀ تفریق یخکاست شکل میگیرند
-
ablation moraine
یخرُفت یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد
-
ablation 2
یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کاهش حجم یخسار براثر تبخیر یا ذوب شدن
-
ablation season
موسم یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زمانی از سال که در آن توازن یخسار از بیشینه به کمینه میرسد
-
ablation rate
آهنگ یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] میزان کاهش یخ یا برف از یک یخسار در واحد زمان
-
ablation 1
برسابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ساییده شدن سنگها در نتیجۀ هوازدگی و فرسایش
-
ablation area
پهنۀ یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بخشی از یخسار یا حوضۀ برفی که در آن یخکاست بیش از انباشته شدن صورت میگیرد
-
ablation factor
ضریب یخکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آهنگ از بین رفتن یخ یا برف
-
ablation cave
غار یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی غار یخساری با چند متر ارتفاع و عرض که نزدیک به انتهای یخسار تشکیل میشود