کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Sub-Saharan Africa پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
sub-addressing
فرعیگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که مشترک برخوانده با استفاده از آن میتواند ظرفیت نشانیدهی خود را با افزودن ارقام دیگری بر شمارۀ اصلی افزایش دهد
-
sub-proteome
زیرپروتگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] هر زیرمجموعهای از پروتئینها که نمایشگر جزئی از کل پروتگان است
-
sub-basin
زیرحوضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از حوضۀ رود که بهدلیل وجود مشخصههای کاملاً متمایز یا با زهکشی شدن از شاخابهای خاص از حوضۀ اصلی جدا میشود
-
subperiod/ sub-period
زیردوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زمینشناسی] [باستانشناسی] هریک از تقسیمات کوتاهتر و فرعیتر زمانی در دورهبندی گاهنگاشتی یک محوطۀ باستانی [زمینشناسی] واحد زمینگاهشناختی که از دوره کوچکتر و از دور بزرگتر است
-
subclone/ sub-clone
زیرهمسانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] قطعۀ کوچکی از دِنا که با استفاده از زیمایههای ویژهبُر از یک قطعۀ همسانهسازیشدۀ بزرگتر جدا میشود و خود در یک ناقل همسانهسازی میشود
-
subcloning/ sub-cloning, recloning
زیرهمسانهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] روشی برای خرد کردن قطعات بزرگ دِنای همسانهسازیشده به قطعات کوچکتر از پنج کیلوباز
-
sub-soil drainage
زهکشی زیرسطح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] تخلیۀ آبهای زیرزمینی برای پایین نگه داشتن سطح آب به ترتیبی که باعث افزایش استحکام لایههای زیرین خاک در بستر راه شود
-
watertight sub-division
بخشبندی ضدآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تقسیمبندی یک محدوده از کشتی که همۀ دیوارهها و دریچههای آن ضدآب هستند
-
assistant track foreman, sub-foreman, leadman 2
معاون خط ناحیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شخصی که به رئیس خط ناحیه کمک میکند و در غیاب او وظایفش را نیز انجام میدهد