کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Social Security پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
socialism
سوسیالیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] آموزه یا سامانهای اجتماعی مبتنی بر فعالیت اقتصادی جمعی، با تأکید بر نقش دولت در هدایت خطمشیهای اقتصادی و سیاسی
-
social tourism
گردشگری حمایتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری که در آن دولت یا افراد خیر تسهیلات لازم را برای افرادی که به دلیل محدودیتهای مالی و جسمی و سن و غیره امکان گردشگری ندارند، فراهم میکنند
-
social accent
لهجۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، زبانشناسی] لهجۀ مربوط به طبقه و گروه اجتماعی خاص
-
social mother
مادر عرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که کودک را پس از به دنیا آوردن یا به دنیا آمدن بزرگ میکند
-
social control
نظارت اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندهـایی اجتماعـی که در آنـها رفتار افراد یا گروهها هنجارمند و ضابطهمند میشود
-
social system
نظام اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مجموعهای یکپارچه و هدفمند و پویا از روابط و کنشها و باورهای اجتماعی
-
social order
نظم اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی اجتماعی حاصل به جا آوردن مجموعهای از ضوابط و قوانین و سازوکارها و عرفهای اجتماعی که باعث انسجام جامعه و هماهنگی میان کنشگران اجتماعی (social actors) میشود
-
social role
نقش اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] رفتار و کنشی که انتظار میرود یک فرد یا گروه در یک جایگاه اجتماعی خاص انجام دهد
-
social innovation
نوآوری اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فعالیتی آگاهانه و ارادی که به ابداع در موضوعهای اجتماعی یا تغییر در چینش آنها برای حل مشکلات یا گسترش مرزبندیها میانجامد
-
social feminism
فمینیسم اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نوعی فمینیسم که معتقد است فمینیستها نهتنها باید مالکیت بر ابزار تولید را متحول سازند، بلکه در درک متکی بر تجربۀ اجتماعی نیز تغییر به وجود آورند، زیرا ستم بر زنان از کل نظام اقتصادی سرمایهداری ریشه میگیرد
-
social distance
فاصلۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تفاوت میان گروههای اجتماعی در یک جامعۀ خاص براساس برخی از مؤلفههای ازپیشتعیینشده و قابلاندازهگیری
-
social consensus
وفاق اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] توافق عمومی بر موضعی خاص یا نتیجهای معین یا مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اجتماعی که عموماً به تحرکات گروهی یا حزبی یا به اشتراک نظری گسترده در سطح افکار عمومی اشاره دارد
-
social pathology
آسیبشناسی اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] یکی از اَشکال نظریۀ انحراف (deviance theory) که اکنون دیگر چندان رواج ندارد و مبتنی بر استعارهای است که در آن افراد جامعه به اجزای کالبد تشبیه میشوند که میتوانند موضوع آسیب و بیماری باشند
-
social deixis
اشارۀ اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اشارهای که جایگاه اجتماعی گوینده و مخاطب را آشکار میسازد
-
political socialization
جامعهپذیری سیاسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایندی که ازطریق آن شخص با قبول فرهنگ سیاسی جامعه و عمل به آن مورد پذیرش جامعه قرار میگیرد