کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
Lake Urmia پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
lake, colour lake, lake colour
رَزدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی رنگدانۀ متشکل از مادۀ رنگی آلی و انحلالپذیر که به پایهای معدنی پیوند خورده است
-
senescent lake, extinction lake
دریاچۀ روبهزوال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دریاچۀ بیشپروردی که براثر ازدیاد گیاهان و از دست دادن تدریجی و مستمر آب در حال تبدیل شدن به باتلاق است
-
lake breeze
نسیم دریاچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با منشأ مشابه نسیم دریا، عموماً ضعیفتر، که بعدازظهرها از روی سطح دریاچههای بزرگ به سوی سواحل میوزد
-
lake ice
یخ دریاچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخی که بر سطح دریاچه تشکیل شده باشد
-
deflation lake
دریاچۀ بادروبشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچۀ پرکنندۀ حوضهای که در ابتدا بهوسیلۀ فرسایش باد بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک به وجود میآید و معمولاً بسیار کمعمق است و در فصول خاصی آبدار میشود
-
relict lake
دریاچۀ بازمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای در منطقهای که قبلاً دریا یا دریاچۀ بزرگی بوده است
-
eutrophic lake
دریاچۀ بیشپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دریاچهای کمعمق با مواد مغذی بسیار که موجب تولید جلبک و کمبود ماهی و اکسیژن محلول میشود
-
proglacial lake
دریاچۀ پیشیخساری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای در جلو یا فراسوی حد بیرونی صفحۀ یخ
-
monomictic lake
دریاچۀ تکآمیختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ویژگی دریاچهای نسبتاً عمیق که در آن سالی یک بار لایهبندی و چرخۀ آمیختگی رخ میدهد
-
dimictic lake
دریاچۀ دوآمیختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ویژگی دریاچهای که معمولاً سالی دو بار در آن لایهبندی و چرخۀ آمیختگی رخ میدهد
-
crater lake
دریاچۀ دهانۀ آتشفشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای، معمولاً دریاچۀ آب شیرین، که در دهانۀ آتشفشانی براثر انباشت آب باران یا آب زیرزمینی به وجود میآید
-
landslide lake
دریاچۀ زمینلغزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای که براثر جمع شدن آب یک رود در پشت یک تودۀ زمینلغزه به وجود آمده است
-
caldera lake
دریاچۀ غولدهانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچهای، معمولاً دریاچۀ آب شیرین، که در غولدهانه براثر انباشت آب باران یا ذوب برف به وجود میآید
-
erosion lake
دریاچۀ فرسایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دریاچۀ پرکنندۀ حوضهای که براثر فرسایش به وجود آمده است
-
oligotrophic lake
دریاچۀ کمپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دریاچهای عمیق و صاف با مواد آلی و مغذی کم و اکسیژن محلول بسیار