کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یخپوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
واژههای مشابه
-
complete freeze-up
یخپوشی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انجماد آب رود یا دریاچۀ کمعمق از سطح تا بستر آن
-
ice
یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شکل جامد و بلوری آب در جَوّ بهصورت بلورهای برف و تگرگ و گویچهیخ
-
phosphating, phosphatizing
فسفاتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ایجاد پوشش فسفاتی بر روی قطعۀ فلزی
-
همپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← همپوشانی
-
chromizing
کرومپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نفوذ دادن کروم به لایۀ سطحی محصول فلزی
-
pulp capping/ pulp cap
مغزهپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] قرار دادن پوشش یا پانسمانی حاوی مواد تسکیندهنده بر روی مغزۀ بازشدۀ دندان
-
bit masking
بیتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نادیده گرفتن ارزش بیت در موقعیت معینی از یک رشتهبیت
-
solvation
حلاّلپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پوشاندن یونهای موجود در محلول با حلاّلی بهجز آب
-
ablation moraine
یخرُفت یخکاستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] لایهای از قطعات سنگی که بر روی یخ در طی برسابش یخساری قرار میگیرد
-
ice point
نقطۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دمایی که در آن آمیزهای از آب خالص اشباع از هوا و یخ خالص، تحت فشار یک جَوّ، در تعادل قرار میگیرد
-
ice band
نوار یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نواری طولانی از تختهیخهای (ice floes) موازی با لبۀ یختود اصلی و جدا از آن
-
highland ice
فلاتیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخشی یکپارچه و محدود از خشکییخ بر روی فلاتی نسبتاً تخت که زمینِ زیر آن دیده میشود
-
ice nucleus
هستۀ یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر ذرهای که بهعنوان هسته به تشکیل یخبلورها منجر میشود