کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوی بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
anchor ball
گوی لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نشان دیداری کروی سیاه، به قطر حداقل 60 سانتیمتر، که در جایی از سینه قرار میگیرد که بهخوبی دیده شود و به مفهوم شناورِ درلنگر است متـ .گوی سیاه black ball
-
volcanic ball
گوی آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودهای گویمانند از گدازه که براثر انفجارهای آتشفشانی به بیرون پرتاب میشود
-
ball lightning, globe lightning
گویآذرخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نوع بسیار نادری از آذرخش، بهصورت گویی از هوای یونیده و درخشان و گرم، که بهآرامی در هوا جابهجا میشود و ممکن است بدون انفجار یا تخلیۀ ناگهانی بار ناپدید شود
-
ball mill
گویآس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] آسیابی که در آن از گلولههای فولادی یا سرامیکی برای خُرد و نرم کردن مواد غیرفلزی استفاده میکنند
-
open ball
گوی باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعۀ همۀ نقاطی که فاصلۀ آنها از نقطهای مفروض کوچکتر از مقدار مشخصی باشد
-
bowler
گویباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازیکن ورزش گویبازی
-
closed ball
گوی بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعۀ همۀ نقاطی که فاصلۀ آنها از نقطهای مفروض کوچکتر یا مساوی با مقدار مشخصی باشد
-
spherosome, oleosome
گویتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامک تکغشایی و تقریباً کروی در یاختههای هوهستهای که وظیفۀ آن ساخت و ذخیرۀ چربی است
-
spherosomal
گویتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به گویتن
-
black ball
گوی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← گوی لنگر
-
glueball, gluonia
گوی گلوئونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالت مقید دو یا چند گلوئون که ناشی از خودبرهمکنش گلوئونها در کرومودینامیک کوانتومی quantum chromodynamics)) است متـ . حالت مقید گلوئون bound glue state
-
centrosphere, attraction-sphere
میانگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] لایهای تمایزیافته از میانیاخته که میانک را در بر میگیرد
-
bolide
آتشگوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] شهابی بسیار پرنور که منفجر و تکهتکه میشود و گاه صدای انفجار آن پس از مدتی به گوش میرسد
-
hairy ball theorem
قضیۀ گوی کرکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قضیهای مبتنی بر اینکه هیچ میدان بُرداری صفرناشوندۀ مماس بر کرۀ یکۀ با بُعد زوج وجود ندارد
-
ball joint
اتصال گویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] اتصالی با سه درجه آزادی دَورانی که لنگر را انتقال نمیدهد