کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوِۀ برافزایشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
accretionary wedge
گوِۀ برافزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← منشور برافزایشی
-
واژههای مشابه
-
chock, bolster 1
گوِه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قطعاتی از جنس چوب یا مواد دیگر که برای جلوگیری از حرکت یا غلتش شناور در حوضچه یا در خشکی زیر آن قرار میدهند
-
board splitter, reviving knife, spreader wheel
گوۀ ارّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ورقهای فولادی با شکل مشخص که شکاف ارّهخور را هنگام ارّه کردن باز نگه میدارد
-
belt edge wedge, belt edge insert, shoulder belt wedge
گوِۀ تسمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری لاستیکی که بر لبۀ تسمۀ تایرهای شعاعی/رادیال قرار داده میشود تا بر دوام آنها بیفزاید
-
wedging action
کنش گُوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تنش ناشی از محصولات خوردگی جمعشده در تنگناها و نوک ترکها
-
cuneate
گُوهای 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی قاعدۀ برگی دارای حاشیههای تقریباً راست که با هم زاویۀ تقاطع 45 تا 90 درجه میسازند
-
sphenoid
گوهای 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری بازی که دو وجه ناموازی آن نسبت به یک محور تقارن دوتایه (twofold)، متقارن هستند
-
opening wedge osteotomy
استخوانبُری گوِهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] عوض کردن محور طولی با باز کردن قسمتی از استخوان برای صاف کردن استخوان بدجوشخورده
-
closing wedge osteotomy
استخوانبُری گوِهبسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برداشتن گوِهای از یک طرف استخوان برای صاف کردن استخوان بدشکل
-
sphenoidal class
ردۀ گوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ردۀ بلوری در سامانۀ تکشیبی با تقارن 2
-
plug reef
آبسنگ گوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] آبسنگ کوچکی شبیه به مخروط که رأس آن بهسوی دریا است و در میان آبسنگهای خطی، که لبۀ طاقچهمانند دارند، رشد میکند
-
dorsal wedge osteotomy
استخوانبُری گوِهای پشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] بریدن گوِهای از استخوان بهمنظور اصلاح تغییر شکل پشت
-
tetragonal disphenoid
دوگوِهای چهارگوشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دیسۀ بلوری دارای چهار وجه که بهطور آرمانی متساویالساقین هستند و در آن یگانه محور -4- دو لبۀ عمودبرهم را متصل میکند متـ . دوگوِهای چهارگوش چهاروجهی چهارگوشهای، چهاروجهی چهارگوش tetragonal tetrahedron