کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنبدی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
doming
گنبدی شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جمع شدن مادۀ غذایی در هنگام پخت
-
hemi-spherical engine, hemi engine, hemi
موتور گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که محفظۀ احتراق آن گنبدیشکل است
-
dome volcano
آتشفشان گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گنبد آتشفشانی
-
raised bog
خلاش گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی خلاش با سطح مقطع کمعمق گنبدیشکل بهطوریکه سطح خلاش، دستکم در مرکز، از سطح معمولی آب زیرزمینی بالاتر باشد
-
hemispherical combustion chamber
محفظۀ احتراق گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ احتراقی که برای افزایش بازده احتراق به شکل نیمکره ساخته میشود
-
crescentic osteotomy
استخوانبُری گنبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برش هلالی در استخوانهای کف پا برای اصلاح تغییر شکل از سه جهت