کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزارش وضیعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
voyage report
گزارش سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گزارشی که فرمانده یک شناور برای صاحب کشتی یا اجارهکنندۀ کشتی تنظیم میکند و شامل اطلاعات مختلف از قبیل ورود به بنادر و خروج از آنها و بارگیری و تخلیه و مصرف سوخت و وضعیت جوّی است
-
field note
گزارش میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گزارش هر پژوهش باستانشناختی که در آن باستانشناس معمولاً تمام مراحل برنامهریزی پژوهشی، بهویژه بخش مربوط به گردآوری دادهها (بررسی یا کاوش)، و اطلاعات مربوط را در محل و در حین کار در آن ثبت میکند
-
meteorological report
گزارش هواشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اعلام شرایط هواشناختی دیدبانیشده برای زمان و مکان معین
-
closeout report
گزارش پایانبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مجموعۀ اسناد و مدارک مربوط به فرایند پایانبَری پروژه
-
docking report
گزارش حوضنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گزارشی شامل علت حوضنشینی و آسیبهای واردآمده به ناو باتوجهبه وضعیت ناو و نیز کارهایی که در هنگام حوضنشینی بر روی آن انجام شده است
-
dope sheet, caption sheet, cap sheet
گزارش کار دوربین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فهرستی از نماهای فیلمبرداریشده و همچنین فهرستی از محتوای حلقههای فیلم
-
minefield report
گزارش میدان مین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گزارش شفاهی یا الکترونیکی یا کتبی مرتبط با فعالیت مینگذاری خودی یا دشمن که در قالبی استاندارد و ازطریق سریعترین وسیلۀ امنِ موجود ارائه میشود
-
uniform crime reports
نظام هماهنگ گزارش جُرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] سامانۀ گزارش کشوری پلیس در جایگاه ضابط قضایی که در آن جزئیات آماری براساس اطلاعات مربوط به جرایم تهیه میشود
-
reporting point, calling-in-point
نقطۀ گزارشدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نقطهای در دریا که پس از رسیدن به آن باید گزارش تردد به مرکز واپایی شناورهای منطقه داده شود
-
dark figure of crime, dark figure for crime
جُرم گزارشنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرمی که به پلیس گزارش نشده و برای مسئولان ناشناخته باقی مانده است
-
movement report system
سامانۀ گزارش جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای برای جمعآوری و قرار دادن اطلاعات حیاتی در دسترس برخی یگانها دربارۀ وضعیت و موقعیت و جابهجایی ناوهای سرفرماندهی و یگانها و ناوهای تحت امر نیروی دریایی در یک مأموریت مشخص
-
movement report control centre
مرکز واپایی گزارش جابهجایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بنگاه یا سازمانی که بر کل سامانۀ گزارش جابهجایی نظارت میکند