کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره در ابرو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گره 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← گرهِ عصبی
-
ganglionitis
گرهآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] التهاب گره
-
bend 2
گرهپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی برای بستن طناب به یک حلقه یا طوقه (loop) یا طنابی دیگر
-
ganglionated, gangliated
گرهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای گره
-
ganglion
گره عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ اجسام یاختهای عصبی که خارج از مغز و نخاع قرار دارند متـ . گره 2
-
گره کمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← گره دوحلقهساز
-
denouement
گرهگشایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] پایان یافتن کشمکشهای نمایش و حل شدن گره آغازین
-
turk’s head
گره مندیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به دور طناب یا تیرک بسته میشود و انتهای آن شبیه به دستار است
-
tie point
گرهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقطهای که دو یا چند واحد نقشهبرداری یا عکسی را به هم پیوند میدهد
-
figure eight knot, German knot, Flemish knot, figure of eight
گره هشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به شکل هشت انگلیسی بسته میشود
-
gangliocyte
گرهیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ عصبی متـ . یاختۀ گرهی ganglion cell
-
sheet bend, swab hitch, becket bend, single bend, single Hiliard bend, becket knot, weaver’s knot, becket hitch, weaver’s hitch
گرهپیچ بَندینَک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی برای بستن سریع و محکم سر یک طناب به حلقه یا چشمی طناب دیگر با ضخامت متفاوت
-
carrick bend, sailer’s knot
گرهپیچ عبوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهپیچی که از آن برای اتصال دو طناب استفاده میکنند
-
diamond carrick bend
گرهپیچ عبوری لوزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهپیچ عبوری که پیش از کشیده شدن از دو سو شکل لوزی پیدا میکند و تفاوت آن با گرهپیچ عبوری ساده آن است که انتهای آن همبندی نمیشود
-
fisherman’s bend, anchor bend, studding sail halyard bend, fisherman’s knot
گرهپیچ ماهیگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهپیچی برای محکم بستن طناب به حلقه یا چشمی