کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرد کار گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
rotund, rounded
نوکگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ویژگی برگی که نوک گرد قوسیشکل دارد
-
circular arch2
قوس گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] نوعی قوس چرب بهصورت کمانی از دایره
-
surfer 2
وبگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عامل یا شخصی که به وبگَردی بپردازد
-
journal
یاتاقانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن میچرخد
-
isotrope
همسانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به همسانگردی
-
perpetual tourist
همیشهگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] 1. فرد ثروتمندی که همیشه در سفر است 2. فرد ثروتمندی که برای فرار از مالیات خواهان اقامت در هیچ کشوری نیست و ازاینرو، همیشه در سفر است
-
backpacker
کولهگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که با کولهپشتی به سفر یا پیادهروی میپردازد
-
dust 2
گَرد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ذرات جامد خشک و کوچک، به اندازۀ یک تا صد میکرومتر، که براثر نیروهای طبیعی مثل باد یا فرایندهای مکانیکی مانند آسیا کردن، در هوا معلق و معمولاً براثر نیروی گرانش تهنشین میشود
-
dusting agent
گَرد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار-لاستیک] 1. پودری که بر سطح مادۀ چسبناک میزنند تا چسبندگی آن را از بین ببرند 2. مادهای که از چسبناکی سطحی لاستیک پختنشده میکاهد
-
water tourist
آبگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گردشگری که برای ارضای حس کنجکاوی خود با قایق به مشاهدۀ جاذبههای آبی میپردازد
-
backing 1
پسگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بر پایۀ قرارداد بینالمللی، چرخش پادساعتگَرد بُردار باد
-
circular arch1
چَفتۀ گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] صورت ساختهشدۀ قوس گرد
-
clockwise
ساعتگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی آنچه چرخش آن در جهت حرکت عقربههای ساعت است
-
scavenger
زبالهگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] کسی که از میان پسماندهای جامد مواردی را بهطور غیرقانونی جدا میکند
-
circular colony
پَرگَنۀ گرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای گرد با لبۀ صاف