کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
battalion
گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانی راهکنشی که از یک ستاد فرماندهی و دو یا چند گروهان یا گروهان آتشبار و واحدهای کوچکتر تشکیل میشود
-
واژههای مشابه
-
dubbing speaker
گفتار گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که به جای بازیگر یا راوی فیلم یا برنامه گفتهها را بیان کند * در زبان فارسی، واژۀ "دوبلور" برای این مفهوم به کار رفته است که ساختۀ فارسیزبانان است.
-
squadron 1
گردان هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگان هوایی در هریک از نیروهای نظامی، اعم از هوایی و دریایی و جز آن
-
ball handler
توپگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال: 1. بازیکنی که توپ در مالکیت اوست 2. بازیکنی که توپکاری (manipulation) و توپبَری میکند 3. بازیکن بازیساز (playmaker)
-
coupling 3
جفتگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] وسیلۀ اتصالدهندۀ مکانیکی یا برقی یا هیدرولیکی که دو محور همراستا را به هم متصل میکند و حرکت چرخشی یکی را به دیگری منتقل میکند
-
animateur, activity coordinator
برنامهگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فردی که برنامهریزی و سرپرستی فعالیتهای تفریحی و ورزشی بر عهدۀ اوست و به زبان قابل فهم برای غالب مسافران سخن میگوید و آنها را به شرکت در برنامهها تشویق میکند
-
sling thermometer
دماسنج گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که یک سر آن با ساچمه یا قطعۀ زنجیر به دستهای وصل است تا برای تهویه بهراحتی با دست گردانده شود
-
رستوران گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری گردان
-
puppeteer
عروسکگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بازیدهندۀ شخصیتهای عروسکی
-
revolving restaurant
غذاخوری گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] غذاخوری معمولاً بر بام ساختمانهای بلند با زوایۀ دید 360 درجه که آهسته به دور خود میچرخد متـ . رستوران گردان
-
device manager
افزارهگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری که امکان واپایش افزارهها و افزارهرانها را در سامانۀ عامل فراهم میسازد
-
battalion axis of advance
محور پیشروی گردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مسیرهایی که در آن گروهان رزمی یا گروههای رزمی گروهانی به سمت دشمن پیشروی میکنند
-
هتل خانوادهگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ خانوادهگردان
-
هتل مالکگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ مالکگردان