کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گراف نیممتقارن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
partial graph
گراف جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گراف حاصل از یک گراف مفروض با حذف برخی از یالهای آن
-
bipartite graph
گراف دوبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که مجموعۀ رأسهای آن را بتوان به دو مجموعۀ مجزا چنان بخش کرد که هیچ دو رأسی که به یکی از این مجموعهها متعلقاند، به یکدیگر وصل نشوند
-
directed graph
گراف سودار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که برای هر یال آن جهتی در نظر گرفته شده است
-
complete graph
گراف کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی بیسو و بدون طوقه که به ازای هر دو رأس متمایز آن مانند a و b یال {a,b} وجود داشته باشد
-
complement graph, complement of a graph
گراف مکمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای گراف G، گرافی که رأسهای آن همان رأسهای G است و دو رأس متمایز آن مجاورند، هرگاه در G مجاور نباشند
-
regular graph
گراف منظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که درجۀ همۀ رأسهای آن برابر باشد
-
planar graph
گراف هامونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که بتوان آن را در صفحهای با یالهایی که تنها در رأسهای گراف متقاطعاند رسم کرد
-
connected graph
گراف همبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که بین هر دو زوج از رأسهای متمایز آن مسیری موجود باشد
-
line graph, covering graph, adjoint graph, derived graph, edge graph
گراف یالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای گراف مفروض G، گرافی مانند L(G) که رأسهای آن یالهای G هستند و دو رأس درL(G) به هم وصل میشوند، هرگاه یالهای متناظر در Gدارای رأس مشترک باشند
-
multigraph, pseudograph
بسگراف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که هر زوج از رأسهای آن با بیش از یک یال به هم وصل شوند
-
edges of a graph
یال گرافها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] پارهخطی یا کمانی که دو رأس از یک گراف را به هم وصل کند
-
acyclic graph
گراف بیدور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که دور نداشته باشد
-
undirected graph
گراف بیسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که در آن جهتی برای یالها در نظر گرفته نشده است
-
unicyclic graph
گراف تکدور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گراف همبندی که تنها یک دور دارد
-
vertex-transitive graph
گراف رأسیترایا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که عمل گروه خودریختیهای آن بر مجموعۀ رأسهایش ترایا است