کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گذر جوش میانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
intermediate weld pass
گذر جوش میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] گذر جوش بین گذر ریشه تا گذر نما متـ . گذر پرکن fill pass, filler pass
-
واژههای مشابه
-
passing tone
نغمۀ گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نغمهای که دو نغمۀ ملایم را با حرکت پیوسته به هم متصل میکند و معمولاً در ضرب ضعیف به گوش میرسد
-
passing note
نُت گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نُتی که دو نُت ملایم را با حرکت پیوسته به هم متصل میکند و معمولاً در ضرب ضعیف به گوش میرسد
-
headway 2
فاصلۀ گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] متوسط فاصلۀ زمانی عبور دو خودروِ متوالی از یک نقطه در هر خط عبور
-
Universal Serial Bus, USB
همهگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] استانداردی برای گذرگاه خارجی که امکان انتقال 12 مگابیت بر ثانیه را فراهم میکند
-
check-in line 1
گذر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] هریک از خطهای محل وارسی بلیت
-
passage 3
گذر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. قسمتی از یک قطعۀ موسیقی با طول نامشخص که لزوماً مستقل نیست 2. توالی گامها یا انگارههای مشابه که اغلب اجرای آنها دشوار است و برای نشان دادن مهارت در اجرای موسیقی به کار میروند
-
transit 2
گذر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. عبور یکی از دو سیارۀ عطارد یا زهره از مقابل خورشید 2. عبور هر جِرم آسمانی کوچکتر از مقابل جِرم بزرگتر
-
گذر 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] ← گذری
-
crosswalk
گذر عابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محل خطکشیشده برای عبور عابر پیاده و دوچرخه و مانند آن از عرض راه
-
children's crossing
گذر کودکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] بخشی از راه که خطکشی عابر پیاده ندارد، ولی در ساعاتی از روز محل عبور دانشآموزان است
-
MIDI through, MIDI thru
گذر میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] یکی از سه درگاه میدی که نسخهای از پیامها و دادههای رسیده به درگاه ورودی افزاره از آن به خارج منتقل میشود
-
causeway2
میانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] معبری که معمولاً با ریختن و انباشتن خاک در آب در میان دریاچه یا تالاب یا خور ایجاد میشود
-
transit hall
تالار گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] تالاری که مسافران گذری در آن منتظر سوار شدن بهوسیلۀ نقلیۀ دیگر شوند